زنجیره جانبی (Sidechain) چیست؟ تکامل مقیاس پذیری در بلاکچینها
زنجیره جانبی یا سایدچین «Sidechain» یک زنجیره جانبی شامل یک شبکه بلاک چین است که بهصورت دو طرفه به زنجیره اصلی بلاک چین گره میخورد.
تاریخ انتشار: 22 اسفند 1400 | آخرین بهروزرسانی: 8 اسفند 1402
زمان مطالعه:
8 دقیقه
شبکههای بلاک چین از قابلیتهای بسیاری برخوردارند، که سیستم اقتصادی جهان را متحول کردهاند؛ اما این شبکهها خالی از ایراد هم نیستند. برای مثال، در شبکههای بلاک چین برتری چون بیتکوین یا حتی اتریوم، مشکل مقیاسپذیری وجود دارد. همین موضوع سبب شده است تا شبکههای بلاک چین دیگر، با پوشش دادن این نقص شبکههای بزرگ به میدان بیایند و به رقیبانی بزرگ برای بیتکوین یا اتریوم تبدیل شوند. اما برای حل مقیاسپذیری، چارهای تحت عنوان «زنجیره جانبی بلاک چین» مطرح شده است. احتمالاً شما نیز این عنوان را شنیده باشید و بخواهید بدانید که زنجیره جانبی چیست و چه سازوکاری دارد. بنابراین با ما همراه شوید تا با هم ببینیم که زنجیره جانبی یا ساید چین چیست و چگونه به حل مشکل مقیاس پذیری در شبکههای بلاک چین کمک میکند؟!
زنجیره جانبی یا سایدچین «Sidechain» یک زنجیره جانبی شامل یک شبکه بلاک چین است که بهصورت دو طرفه به زنجیره اصلی بلاک چین گره میخورد. این زنجیره جانبی سبب میشود تا مشکل مقیاسپذیری در شبکههایی که مقیاسپذیری در آنها محدود است، برقرار شده و ظرفیت شبکه را ارتقا میدهد. برای اینکه بهتر بفهمیم زنجیره جانبی چیست، بهتر است دو بخش زیر را بررسی کنیم:
زنجیره اصلی «Main Chain»:
زنجیره جانبی یا سایدچین، زنجیرهای است که به زنجیره اصلی شبکه بلاک چین متصل میشود. بنابراین به زنجیره اصلی بلاک چین، زنجیره مادر یا مِینچین (Main Chain) گفته میشود.
زنجیره جانبی «Sidechain»:
زنجیرههای جانبی بهصورت دوطرفه به زنجیره مادر بلاک چین اصلی متصل میشوند. به همین خاطر به آنها زنجیرههای جانبی (Sidechain) و در برخی از شبکهها نیز زنجیره فرزند یا چایلدچین (Childchain) گفته میشود.
با بررسی این دو مورد، حالا تا حدودی میدانیم که زنجیره جانبی چیست. البته برای اینکه بهتر بتوانیم این موضوع را بررسی کنیم، باید ببینیم انتقال ارز در بین این زنجیرهها چگونه انجام میشود. در ادامه به این موضوع خواهیم پرداخت.
انتقال ارز دیجیتال بین زنجیره اصلی و جانبی چگونه صورت میگیرد؟
با توجه به ساختار زنجیرههای جانبی و نوع اتصال آنها به زنجیره مادر، زمانیکه یک کاربر بخواهد تراکنشی بین زنجیره اصلی و زنجیره جانبی انجام دهد، باید ابتدا ارزهای دیجیتال خود را به آدرس زنجیره دوم ارسال کند. آنگاه ارزها در بلاک چین اصلی قفل شده و امکان استفاده از آنها دیگر وجود نخواهد داشت. پس از انجام این مرحله باید منتظر ماند تا تراکنش بین زنجیرهها تأیید شود. پس از دریافت پیغام تأیید نیز یک مدت زمان مشخص برای بررسی امنیت تراکنش صرف میشود. پس از گذشتن زمان و بررسی امنیت، مقدار معادل ارزهای دیجیتال انتقال یافته در زنجیره جانبی فعال میشوند. آنگاه امکان خرج کردن یا انتقال آنها ممکن میشود.
برعکس این اتفاق، یعنی انتقال از زنجیره جانبی به زنجیره اصلی نیز با همین مکانیزم انجام خواهد شد!
تفاوت زنجیره جانبی با فورک بلاک چین
زنجیرههای جانبی را نباید با فورکهای بلاک چین اشتباه گرفت.
تا به اینجا متوجه شدیم که زنجیره جانبی چیست و چطور باید ارزهای دیجیتال را در آن انتقال داد. ممکن است این زنجیرهها در ظاهر به فورک «Fork» یا همان تغییرات عمدهی شبکه بلاک چین شباهت داشته باشند. اما زنجیرههای جانبی را نباید با فورکهای بلاک چین اشتباه گرفت. فورکها زمانی انجام میشوند که اکثریت نودها یا کاربران در شبکه تصمیم بگیرند که کلاً وارد یک شبکه بلاک چین جدید شده و قوانین بلاک چین قدیم را نقض کنند. هدف هاردفورکها یا تغییرات بزرگ در بلاک چین، ایجاد یک زنجیره اصلی کاملاً جدید و مستقل است. مثلاً ارز دیجیتال بیتکوین کش (BCH) نتیجه هاردفورک شبکه بیتکوین است که منجر به ایجاد یک شبکه جدید با ارز دیجیتال جدید شده است. اما در سایدچین یا زنجیرههای جانبی، آنها قصد دارند در کنار زنجیره اصلی بلاک چین کار کنند تا به سطح بالایی از قابلیت همکاری دست یابند و منجر به جدایی و ایجاد شبکه جدید نمیشوند!
از پیوند بلاکچین و هوش مصنوعی، به پول میرسیم؟
جوابت تو شماره ۱۴ ماهنامه دامیننسه!
مفاهیم کلیدی در زنجیره جانبی
خب حالا که میدانیم ساید چین چیست، بهتر است به مفاهیم مرتبط به آن نیز بپردازیم. زنجیرههای جانبی، یک بلاک چین موازی هستند که قابلیت همکاری را از طریق یک اتصال دو طرفه امکان پذیر میکنند. آنها در حالت همکاری و مکمل با زنجیره اصلی مورد حمایت خود عمل میکنند. مفاهیم زیر میتواند معنای آن را کاملتر کند:
فدراسیونها «Federations»:
فدراسیونها گروهی از اپراتورها هستند که به عنوان یک نقطه میانی بین زنجیره اصلی و یکی از زنجیرههای جانبی آن عمل میکنند. یک فدراسیون تعیین میکند که چه زمانی کوینها، قفل باشند یا چه زمانی بتوان آنها را خرج کرد. این سازندگان زنجیرههای جانبی هستند که میتوانند اعضای فدراسیون را انتخاب کنند. نقطه ضعف این مدل وجود یک لایه اضافی بین زنجیره اصلی و بلاک چین است که خطرات تمرکز را ایجاد میکند.
(برای حل این تمرکزگرایی، موضوع فدراسیونهای قدرتمند «Strong Federations» مطرح شد. فدراسیونهای قدرتمند، آدرسهای چند امضایی هستند که کوینها در آن قفل هستند. تنها در صورتی میتوان آنها را از قفل خارج کرد که پرداخت توسط تعداد کافی از دارندگان کلید تأیید شود!)
امنیت «Safe»:
سایدچینها مسئول حفظ امنیت خود هستند. ساختار هر زنجیره جانبی مستقل است؛ بنابراین اگر این زنجیره هک شده یا در معرض خطر سایبری قرار بگیرد، آسیب در این زنجیره باقی میماند و روی بلاکچین اصلی تأثیری ندارد. بر این اساس، حال دیگر حتی اگر بلاک چین اصلی به خطر بیفتد، زنجیره جانبی به کار خود ادامه خواهد داد؛ اما اتصال آن به زنجیره مادر از بین خواهد رفت!
استخراج «Mining»:
زنجیرههای جانبی یا سایدچینها میتوانند از ماینرهای خود جهت ماینینگ ترکیبی «Merged Mining» استفاده کنند. به طوریکه این ماینرها میتوانند در زنجیره جانبی، ارزهایی که الگوریتم اجماع یکسان دارند را با هم بهصورت همزمان استخراج کنند!
با درک مفاهیم فوق، حالا دیگر میدانیم که ساختار ساید چین چیست و چطور امنیت را در خود حفظ میکند. در ادامه به بیان مزایا و معایب این روش خواهیم پرداخت.
تا به اینجا که فهمیدیم ساید چین چیست، مزایای آن را نیز درک کردیم. اما اگر در اینجا بخواهیم بهصورت موردی به بیان مزایای این فناوری بپردازیم، موارد زیر در اولویت قرار دارند:
افزایش سرعت در نهایی شدن تراکنشها
کاهش هزینههای کلی تراکنشها در شبکه بلاک چین
افزایش انعطافپذیری شبکه بلاچین برای آزمایش ایدههای جدیدی که در زنجیره اصلی وجود ندارند
برقراری امکان استخراج ترکیبی چند رمزارز برای ماینرها
و ….
اینکه مزیتهای ساید چین چیست، تعیین میکند که شبکه بلاک چین تا چه حد میتواند از این ایده بهره بگیرد. طبیعتاً سایدچینها بیشتر از هاردفورک و فروپاشی کلی شبکه توسط کاربران وفادار شبکههای رمزارزی مختلف مورد استقبال قرار میگیرند.
معایب ساید چین چیست؟
در حال حاضر، اگر بخواهیم بفهمیم معایب ساید چین چیست، فقط میتوانیم به ساختار افزوده آن نگاه کنیم. ساید چین از زنجیره اصلی جداست و حتی سیستم امنیتی مستقلی هم دارد. اگرچه در برخی از پروژهها، سایدچینها امنیت شبکه اصلی را به ارث میبرند، اما در هر صورت سبب گسترش شبکه میشود. هر مفهوم جدیدی که در بلاک چین مطرح میشود، علیرغم اینکه کارایی آن را ارتقا میدهد، اما ممکن است سبب پیچیده شدن شبکه برای کاربران شود. در هر صورت اگر این فناوری بهصورت کامل درک شود، این مشکل چندان جدی نخواهد بود. اما امنیت آن هنوز جای کار بسیار دارد که باید به آن پرداخته شود!
3 پروژه زنجیره جانبی
در حال حاضر پروژههایی وجود دارند که با پی بردن به اینکه ویژگیهای ساید چین چیست، به اجرای این فناوری در پروژه خود میپردازند. از جمله این پروژهها میتوان سه مورد زیر را بررسی کرد:
پروژه روتاستاک «RSK»:
روتاستاک «RootStock» که اختصاراً «RSK» نامیده میشود، زنجیره جانبی است که به بلاک چین بیتکوین متصل است. این سیستم برای تعامل با کاربران، از اپلیکشنهای غیرمتمرکز (DApp) بهره میگیرد. فضای متنباز این پروژه، جینجر «Ginger» نام دارد. جینجر برای ایجاد سایدچینها در اختیار توسعهدهندگان قرار داده میشود. این پروژه همچنین امکان استخراج ترکیبی را برای ماینرهای بیتکوین فراهم کرده است. هدف این پروژه استفاده از قراردادهای هوشمند در جهت تسریع تراکنشهای بلاک چین بیتکوین است. از دیگر برنامههای این پروژه میتوان به استفاده از اینترنت غیرمتمرکز مبتنی بر شبکه بلاک چین با استفاده از پلتفرم ریفوس «RIFOS»، امکان کسب سود از قرض دادن یا وام دادن بیتکوین و… اشاره کرد.
پروژه آردور «Ardor»:
پروژه آردور «Ardor» یک شبکه بلاک چین است که با هدف ارائه خدمات به کسبوکارها ایجاد شده است. این بلاک چین از الگوریتم اثبات سهام (PoS) استفاده میکند. امنیت در این شبکه بهصورت وراثتی از زنجیره اصلی به زنجیرههای جانبی انتقال داده میشود. هرکسی میتواند با استفاده از بلاک چین آردور، بدون داشتن دانش برنامهنویسی، از شبکهی بلاک چین خود استفاده کند. این شبکه یک توکن بومی و حاکمیتی به نام «ARDR» دارد. این توکن هماینک (فوریه 2022) در بازار کریپتو حدود 20/0 دلار قیمت دارد.
پروژه لیکویید «Liquid»:
لیکویید، دیگر پروژه مرتبط با سایدچینها است که به برنامههای غیرمتمرکز برای صرافیها و پلتفرمهای وامدهی ارز دیجیتال مرتبط است. ارز دیجیتال این پروژه «LBTC» نام داشته و بهصورت یکبهیک توسط بیتکوین پشتیبانی میشود. کاربران این سیستم میتوانند بیتکوینهای خود را به LBTC تبدیل کرده و از آنها برای کسب سایر ارزهای دیجیتال مبتنی بر لیکویید و همچنین برای وام دادن آن برای دریافت سود، یا حتی صدور استیبل کوینهای جدید و… استفاده میکنند.
بهرهگیری از این پروژهها سبب میشود تا بتوان از قابلیتهای زنجیره جانبی در شبکههای بزرگی چون بیتکوین استفاده کرد. اما این پروژهها هنوز مسیر طولانی را برای بهبود خود در پیش دارند.
گفتار پایانی!
دنیای بیتکوین با حجم زیادی از آلتکوینهای حیلهگر مواجه است که به ندرت یک مشکل واقعی را حل میکنند؛ بیشتر این آلتکوینها با هدف حل مشکلات مقیاسپذیری در شبکههای بلاک چین ایجاد میشوند. اما سایدچینها میتوانند با توسعه معتبر مقیاسپذیری شبکههای مطرح بلاک چینی، اعتبار برخی از آلتکوینها و شتکوینها را کاهش دهند. طبیعتاً سایدچین میتواند اتفاق بزرگی در دنیای کریپتوکارنسیها ایجاد کند؛ اما هنوز جای بهبود بسیار دارد تا بهصورت گسترده مورد استفاده قرار بگیرد. زمانی پروژه اتریوم به دلیل مشکلاتی که برای آن ایجاد شد، با هارفورک، سبب جداسازی اتریوم کلاسیک از اتریوم شد. اما در حال حاضر، سایدچینها میتوانند این مشکل را در خود شبکه برطرف کرده و نیاز به هاردفورک را کاهش دهند. به نظر شما سایدچینها تا حد میتوانند در این امر موفق عمل کنند؟! نظرات خود را با ما و دیگر کاربران به اشتراک بگذارید تا به نتایج بهتری در این باره برسیم.
سؤالات متداول
زنجیره جانبی یا ساید چین چیست؟
زنجیره جانبی یا سایدچین «Sidechain» به یک زنجیره مستقل بلاک چین گفته میشود که به زنجیرههای اصلی بلاک چین متصل شده و سبب حل مشکل مقیاسپذیری در آنها میشود.
زنجیرههای جانبی چگونه کار میکنند؟
این زنجیرهها به زنجیره اصلی بلاچین که زنجیره مادر «Main Chain» نامیده میشود، از دو طرف متصل میشود. آنگاه برای انتقال ارزهای دیجیتال از هرکدام به دیگری (از جانبی به اصلی یا برعکس)، باید ابتدا این ارزها به زنجیره دوم منتقل شوند تا نهایتاً پس از تأیید به زنجیره دیگر انتقال داده شوند.
تیم محتوا بیتپین
تدوین و بررسی مطالب حوزه کریپتو و خلق مقالات کاربردی در حوزه ارزهای دیجیتال.