استراتژی معاملاتی ICT، از معدود سبکهای معاملاتی رایج امروزی به شمار میرود که به دلیل ارائه نگاهی جدید در مبنای پرایس اکشن و کارایی بالا در معاملات به محبوبیت بالایی رسیده است. این استراتژی که به نامهایی مانند پرایس اکشن مدرن نیز یاد میشود، میتواند دید بزرگ و شفافی را در دنیای ترید و معاملهگری به شما ارائه دهد.
در مقاله امروز از آکادمی بیت پین، قصد داریم که به سراغ بررسی استراتژی معاملاتی ICT در پرایس اکشن رفته و پس از معرفی و آشنایی با تاریخچه آن، به نحوه استفاده و نکات کلیدی در جهت بهرهوری صحیح از این استراتژی نیز اشاره کنیم. اگر تریدر یا سرمایهگذار کوتاهمدت در بازارهای مالی هستید، درنتیجه، توصیه میکنیم تا انتهای مقاله همراه ما باشید.
سبک پرایس اکشن ICT، همانطور که از نام آن پیداست، از جدیدترین استراتژیهای معاملاتی مبتنی بر پرایس اکشن است که با ارائه الگوهای نموداری، ساختارهای معاملاتی و نواحی ارزشمند قیمت و البته ترکیب با رفتار پول هوشمند، موقعیتهای معاملاتی مناسبی را در اختیار تریدرها قرار میدهد.
ICT که مخفف Inner Cycle Trading است، توسط مایکل هادلستون (Michael Huddleston)، از تحلیلگران و تریدرهای باسابقه درخشان معرفی شده و کاربردهای بسیاری برای ترید در بازارهای مالی فارکس، بورس و حتی ارز دیجیتال دارد.
استراتژی پرایس اکشنی ICT، در کنار ارائه الگوهای نموداری در جهت پیشبینی قیمت، میتواند بهمنظور شناخت و رسم خطوط حمایت و مقاومت، درک جریان نقدینگی غالب بازار و حتی شناسایی رفتارپول هوشمند (Smart Money) یا نهادهای بزرگ مالی مورداستفاده قرار گیرد.
علاوه بر ویژگیهای ذکر شده، این سبک معاملاتی شباهت بسیاری با سبک معاملاتی اسمارت مانیداشته و به معاملهگران امکان رسم سطوح ارزشمند عرضه و تقاضا را بر مبنای اوردر بلاک یا سطوح سفارش، در کنار صعودی یا نزولی بودن این سطح ارائه میدهد.
آشنایی با استراتژی اوردر بلاک ICT
استراتژی معاملاتی ICT، در وهله اول از مفهوم مهمی به نام اوردر بلاک یا سطوح سفارش پیروی میکند که این سطوح عرضه و تقاضای مهم، در استراتژی اسمارت مانی نیز به گوش بسیاری از معاملهگران آشنا است. در واقع، این استراتژی، بر مبنای رفتارشناسی و الگوی قیمت، میانگین حرکت و روند غالب قیمتها، تخمین میزند که در چه نواحی سطوح سفارش خرید یا فروش بزرگی وجود دارد.
در بیانی ساده، در استراتژی پرایس اکشن ICT، اوردر بلاکها به نواحی یا بازه قیمت مشخصی اشاره دارد که سفارشهای بزرگ از سوی نهاد مالی، کمپانیها، بانکها و بهطورکلی پول هوشمند تجمیع میشود. در واقع، این مفهوم در کنار تعیین اهمیت اوردر بلاکها، تأیید بزرگی بر نحوه سفارشگذاری این نهادهای هوشمند در بازار نیز دارد.
این استراتژی معاملاتی ادعا میکند که منطق اصلی شکلگیری اوردر بلاکها، بهمنظور مدیریت سرمایه و جلوگیری از نوسانات قیمت از سوی پول هوشمند به وجود میآید. به تعبیری دیگر، اوردر بلاکها در دیدگاه ICT، محدوده سفارشهای خریدوفروش عظیم و مدیریت شده پول هوشمند هستند که در نمودار قیمت پدیدار میشوند.
از جهتی دیگر، به این نواحی مهم که نزدیکی مفهومی و کاربردی زیادی با نواحی عرضه و تقاضای پرایس اکشنی دارند، میتوانیم نواحی قیمت بگوییم که امر خریدوفروش بزرگ را برای بانکها بدون برهمزدن قیمت آسانتر میکند.
اوردر بلاک صعودی (گاوی)
همانطور که در بالا نیز اشاره کردیم، سطوح سفارش یا بهاصطلاح اوردر بلاکها به دو دسته صعودی یا نزولی تقسیم میشوند. این محدودههای ارزشمند عرضه و تقاضا، با درنظرگرفتن روند شکلگیری سفارشگذاریهای سنگین خریدوفروش پول هوشمند، برای درک جهت غالب بعدی قیمت بهشدت ضروری هستند.
اوردر بلاک صعودی یا گاوی، نواحی حمایتی هستند که تعداد قابلتوجهی از سفارشهای خرید توسط معاملهگران سازمانی را پوشش داده و اغلب در طی حرکت نزولی قیمت مشاهده میشوند. این محدوده با تجمیع حجم زیادی از سفارشها خرید، میل یا پتانسیل بالایی را برای رشد قیمت ایجاد میکنند.
این نواحی که بیانگر ادامهیافتن روند صعودی یا اتمام روند نزولی غالب هستند، با حضور آخرین کندل نزولی قبل از حرکت شدید قیمت به سمت بالا یا پایین شناسایی شده و مورداستفاده قرار میگیرند. در واقع، بر مبنای این رفتار، کندلهای شکلگرفته در این سطح مهم، الگوهای کندلی مانند اینگالفینگ و سایر الگوهای رایج خواهند بود.
از پیوند بلاکچین و هوش مصنوعی، به پول میرسیم؟
جوابت تو شماره ۱۴ ماهنامه دامیننسه!
اوردر بلاک نزولی (خرسی)
اوردر بلاک نزولی یا خرسی، بر خلاف سطوح سفارش صعودی، نواحی مقاومتی هستند که تعداد قابلتوجهی از سفارشهای فروش معمولاً در طول حرکت قیمت به سمت بالا بر روی آنها تشکیل میشود. در بیانی ساده، در این سطوح، قیمت با مواجه با سطح سفارش سنگین فروش، روند خود را معکوس کرده و اصلاحاتی را تجربه میکند.
این سطوح ارزشمند عرضه نیز همانند اوردر بلاکهای صعودی با کندلهای شکلگرفته در ناحیه کشمکش عرضه و تقاضا خود قابلشناسایی هستند. در این نواحی، کندل صعودی قبل از حرکت نزولی شدید قیمت شکل میگیرد. در واقع قیمت در واکنش به سطوح سفارش فروش قدرتمند، روندی کاهشی را تشکیل میدهد.
استفاده از اوردر بلاک در معاملات
برای استفاده از اوردر بلاکها در معاملات، بخش مهمی که باید به آن دقت داشته باشید، درک مفهوم و نحوه شکلگیری اوردر بلاکها در نمودار قیمت است. در واقع، اگر بهخوبی نتوانید این محدودههای ارزشمند را شناسایی کنید، در استفاده و نتیجهگیری مناسب از آنها دچار مشکل خواهید شد.
اولین نکته در شناخت مفهوم اوردر بلاکها، تشخیص نواحی ثبات یا رفتار نامتعادل قیمت در رنج کوچکی از نوسانات است.
در بیانی ساده، اوردر بلاکها، چه نزولی و چه صعودی، در نواحی خاصی از رنج قیمت کوچک با الگوهای کندلی معتبر تشکیل میشوند که بیانگر سفارشگذاری بزرگ نهادها و ایجاد سوختی برای حرکت دیگر قیمت نیز هستند.
جهت استفاده از اوردر بلاکها برای معاملات، بهتر است که مراحل ساده زیر را به ترتیب دنبال کنید:
نواحی بیس یا ثبات قیمت را در نمودار تشخیص داده و آنها را رسم کنید. (همانطور که اشاره شد، این نواحی، مانند سطوح رنج قیمت کوچکی هستند که سفارشهای خریدوفروش، در آنها تجمیع میشوند.)
پس از رسم نواحی مختلف اوردر بلاک، اعم از صعودی و نزولی، در بالا و پایین قیمت، منتظر برخورد قیمت به این نواحی باشید.
در صورت برخورد قیمت به این سطوح و شکلگیری کندلهای شناسایی اوردر بلاکها، میتوانید به نسبت اهمیت سطح و رفتارشناسی غالب نمودار به موقعیتهای معاملاتی ورود کرده و سود کسب کنید.
مفاهیم کلیدی پرایس اکشن ICT
تا به اینجای مقاله معرفی و آشنایی با سبک معاملاتی ICT در پرایس اکشن، با منطق و رویکرد استراتژی ICT و نواحی اوردر بلاک آشنا شدیم و در ادامه مقاله، بهمنظور بررسی کلی و دسترسی به دیدی شفافتر به سراغ توضیح مفاهیم کلیدی در استراتژی ICT خواهیم رفت.
تمامی مفاهیم زیر، بهعنوان ساختار اصلی و بخشی مهم از استراتژی پرایس اکشنی ICT مورد اهمیت و توجه هستند؛ لذا، اگر قصد آموزش این سبک پرایس اکشنی را دارید، به موارد زیر توجه کرده و از این ساختارهای قیمت در معاملات خود بهره ببرید.
نقدینگی (Liquidity)
اولین و مطمئناً اساسیترین مفهوم در روش معاملاتی پرایس اکشنی ICT، مفهوم نقدینگی (Liquidity) است. این مفهوم مهم که در استراتژی اسمارت مانی نیز کاربرد دارد، به دو نوع نقدینگی سمت خرید و نقدینگی سمت فروش دستهبندی میشود تا مفهوم کلی نقدینگی را پوشش دهد.
در بیانی ساده، طبق این استراتژی معاملاتی، نقدینگی بازار برای حرکات قیمت خود، به نقدینگی خرید و نقدینگی فروش تقسیم میشود. در نواحی از قیمت که معاملهگران فروشنده (سمت فروش)، سفارشها و حد سود/ضرر خود را تعیین میکنند، بهعنوان نقدینگی سمت خرید و در نواحی که سفارشها با استاپ خریداران پدیدار میشوند، نقدینگی سمت فروش گفته میشود.
نقدینگی سمت خرید و نقدینگی سمت فروش معمولاً در دامنه نوسانات قیمت نزدیک به بالا و پایین الگوهای قیمت یافت میشوند، زیرا معمولاً در این نواحی است که اکثر معاملهگران توقف ضرر خود را تنظیم کرده یا تصمیم میگیرند موقعیتهای معاملاتی خود را ببندند.
جابهجایی (Displacement)
جابهجایی (Displacement) در استراتژی ICT، به حرکت شدید و ناگهانی قیمت به سمت بالا یا پایین اشاره دارد که در نمودار معمولاً بهصورت گروهی از کندلهای صعودی و نزولی در جهتی غالب شکل میگیرد.
در واقع، اولین مورد در باب مفهوم جابهجایی این است که این ساختار معمولاً نشاندهنده افزایش ناگهانی اما قدرتمند در حجم خرید یا فروش به شمار رفته و اغلب زمانی رخ میدهد که قیمت به سطح نقدینگی رسیده باشد.
طبق استراتژی پرایس اکشنی که دارای ترتیب شکلگیری الگوهای رفتار است، فرایند جابهجایی بعد از مناطق نقدینگی ایجاد میشود. همچنین، فرایندهای بعدی مانند تغییر ساختار بازار و شکاف ارزش منصفه را به وجود میآیند.
تغییر ساختار بازار (Market Structure Shift)
در استراتژی ICT، «تغییر ساختار بازار» یا Market Structure Shift، به نقطهای از نمودار اشاره دارد که روند فعلی و غالب بازار شکسته شده است. بهعبارتدیگر، در این نواحی، قیمت بر خلاف رفتار صعودی یا نزولی قبلی خود، روند را شکسته و سقف و کفی پایین یا بالاتری را ثبت میکند.
برای مثال، این ساختار در روندهای صعودی، با مشاهده کف و سقفهای پایینتر در ادامه سقف و کفهای بالاتر پدیدار میشود که نشانگر تضعیف روند کنونی و شکست آن برای شکلگیری روندی دیگر را خواهد داد.
معاملهگران پرایس اکشن ICT، تغییر ساختار بازار را بهعنوان اولین شاخص تغییر روند میبینند و در صورت تأیید، بهصورت غالب از این نقطه در نمودار بهعنوان ساختاری در معاملات خود استفاده میکنند.
انگیزه (Inducement)
انگیزه (Inducement)، در استراتژی معاملاتی ICT، به مفهومی اشاره دارد که در آن پول هوشمند بهمنظور فراهمکردن نقدینگی دیگری برای روند کنونی، نوسانات کوچکی را در روند غالب فعلی ایجاد میکند.
در واقع، در مقیاس بزرگتر، این نواحی نوعی روندهای کوچک شکلگرفته در مسیر روند غالب قیمت در نظر گرفته میشوند که میتوانند در خلاف جهت نیز شکل گیرند. معاملهگران ICT به این محدودهها، به چشم نواحی برای استاپ هانت از سوی پول هوشمند نیز نگاه میکنند.
در نمایی کلی، طبق این استراتژی، بهمحض رسیدن به سطح انگیزه و ورود نقدینگی اضافی به بازار، قیمت دوباره معکوس شده و به روند اصلی خود ادامه میدهد.
شکاف ارزش منصفانه (Fair Value Gap)
در بررسی رفتار قیمت از منظر استراتژی ICT، زمانی که سطح نقدینگی شکسته و روند معکوس شده است، با چیزی بهعنوان «شکاف» در نمودار روبهرو هستیم که معاملهگران این سبک معاملاتی از آن بهعنوان شکاف ارزش منصفانه یاد میکنند.
ارزش منصفانه، به شکل سه کندلاستیک صعودی یا نزولی دنباله دارد و با کندلی بزرگتر در مرکز و شکافی بین باز و بستهشدن کندلها شناسایی میشود که شکاف قیمت ایجاد شده در نمودار، با پتانسیل بالایی در رفتار آینده قیمت پر خواهد شد.
در بیانی ساده، شکافهای ارزش منصفانه تمایل دارند که در آینده پر شوند و این همان مفهومی است که معاملهگران ICT هنگام تنظیم سفارشهای خود از آن بهره برده و معاملات خود را بر این مبنا تنظیم میکنند.
ورود بهینه تجارت (Optimal Trade Entry)
هنگامی که طبق مراحل و ترتیب ساختارها در ICT، ابتدا نواحی انگیزه و جابهجایی و پس از آن تغییر ساختار بازار و شکاف ارزش منصفانه ایجاد شد، معاملهگران این سبک معاملاتی، از سطوح فیبوناچی برای شناسایی نقطه ورود بهینه تجارت خود قبل از اجرای معاملاتشان استفاده میکنند.
نقاط ورود بهینه به طور معمول بین 61.8% و 78.6% از ترازهای فیبوناچی و اصلاح موج مربوطه یافت میشوند که چه از نظر نسبتهای فیبوناچی و چه به منظور بهینهسازی ریسک و ریوارد اهمیت زیادی دارند.
محدوده قیمت متعادل (Balanced Price Range)
محدوده قیمت تعادل (Balanced Price Range) در استراتژی ICT، نوعی شکاف ارزش منصفانه دوگانه است که دو ساختار جابهجایی در جهت مخالف روند غالب بازار در کوتاه مدت ایجاد میشود. در بیانی ساده، محدوده قیمت متعادل، نتیجه حرکت تهاجمی یا هیجانی قیمت به سمت بالا یا پایین است که بلافاصله با حرکت تهاجمی به سمت خلاف جهت دنبال میشود.
در واقع، پس از شکلگیری این کندلهای قدرتمند نزولی و صعودی در این ساختار، اساساً شکاف ارزش منصفانه دوگانه به وجود میآید که باتوجهبه ماهیت این نواحی، میتواند مانند آهنربایی برای قیمت بهمنظور برخورد و واکنش به خود عمل کند.
راهنمای استفاده از پرایس اکشن ICT
تا به اینجای مقاله در کنار هم بهخوبی با سبک معاملاتی پرایس اکشنی ICT آشنا شدیم. در این بخش، در راستای استفاده و بهرهوری مثبت از این روش، به چندین نکته کلیدی برای استفاده صحیح از روش معاملاتی ICT اشاره میکنیم.
توصیه میکنیم اگر با پرایس اکشن آشنایی زیادی ندارید، این روش معاملاتی را استفاده نکنید. زیرا، با وجود پیچیدگی و نیاز به دانش قبلی شما از پرایس اکشن، نتیجه خوبی نخواهید گرفت.
ساختارهای ICT، برای انواع معاملات روزانه و حتی بلندمدت شما کاربرد دارند. ابتدا بهخوبی ساختارها یا الگوهای رفتاری این سبک را شناخته و سپس با شناختی مناسب به ترید آنها بپردازید.
بهصورت معمول، ساختارها یا الگوهایی که در ICT به آن اشاره کردیم در امتداد و توالی یکدیگر در نمودار ظاهر میشوند. پس از رسم اوردر بلاکها و شناخت روند فعلی، میتوانید با هر کدام که راحت هستید، معامله کنید.
پس از درک کلی از ساختارهای این سبک معاملاتی، بایستی نقاط ورود بهینه خود را انتخاب کنید. در این استراتژی، برای کسب سودی مناسب، در کنار آشنایی با فرایند شکلگیری ساختارها، نیازمند نقطه ورودی مناسب با کمک سایر ابزارهای تکنیکال مانند فیبوناچی هستید.
مدیریت ریسک در پرایس اکشن ICT چگونه است؟
بخش مهم و شاید ارزشمندترین بخش در زمان استفاده از هر نوع سبک معاملاتی، بهویژه پرایس اکشن ICT، مدیریت ریسک و سرمایه است. در واقع، تا زمانی که مدیریت مناسبی بر روی دارایی و محاسبه ریسک خود نداشته باشید، اتکاکردن به هر روش معاملهگری، مساوی با ضرر است .
در نتیجه، برای آنکه با چگونگی مدیریت سرمایه و ریسک در ICT بهخوبی آشنا شوید، به نکاتی که در زیر اشاره میکنیم، توجه کنید:
بهصورت کلی در استراتژی ICT، نقاط حد ضرر، در بالا و پایین نواحی اوردر بلاک یا گپهای منصفانه قیمت تنظیم میشوند. بااینوجود، استفاده از تایم فریمهای مختلف و نحوه تشخیص نواحی، در ریسک نهایی، تغییر بزرگی را ایجاد میکند.
بسیاری از معاملهگران ICT، بهمنظور مدیریت ریسک خود و ایجاد توانایی برای کنترل آن، از ساختاری واحد برای معاملات خود استفاده میکنند.
استراتژی ICT نیز مانند هر سبک معاملاتی دیگر، نیازمند مکمل و استفاده از ابزارهای ثانویه است. ازاینجهت، برای ورود به معاملات و کاهش ریسک، نیاز به تأیید نقاط ورود با روشهای مختلف دارید.
بخش آخر و مهم مدیریت ریسک، به درک شما از بازارهای مالی بازمیگردد. در بیانی ساده، اگر از ICT یا هر سبک معاملاتی دیگری استفاده میکنید، به این نکته توجه کنید که ریسک وارده به شما با ریسک موقعیت معاملاتی یا فاصله سود/ضرر تعیین نمیشود.
استراتژی پرایس اکشنی ICT نیز مانند هر ابزار تحلیل تکنیکال برای پیشبینی قیمت، دارای مزایا و معایبی نسبی است. درک این موارد، در کنار شناخت کلی از روش معاملاتی، به شما در استفاده صحیح و جلوگیری از هرگونه اشتباهات مخرب کمک میکند.
در بخش زیر، بهصورت گذرا، نگاهی به مزایا و معایب سبک معاملاتی ICT داشتهایم که به شما برای انتخاب در استفاده یا جایگزینی این روش با سایر روشها نیز کمک خواهد کرد:
مزایا
دارابودن ساختارهای متنوع و ایجاد انعطافپذیری برای هر نوع معاملهگر
گسترده بودن دید الگوهای نموداری آن و قابلیت کاربردی در زمان استفاده با سایر روشها
قابلیت استفاده از این استراتژی در هر بازار مالی و دارایی پایه
معایب
پیچیدگی بسیار زیاد استراتژی معاملاتی
احتمال خطا در کارکرد ساختارها، نواحی و الگوهای قیمتی
تأکید مستقیم بر دادههای مربوط به قیمت و نادیدهگرفتن اطلاعات خارجی برای درک رفتار پول هوشمند
آیا ترجیح میدهید از استراتژی ICT در تحلیل تکنیکال خود استفاده کنید؟ تجربه خود را از این استراتژی با ما در میان بگذارید.
سؤالات متداول
سبک پرایس اکشن ICT چیست؟
سبک پرایس اکشن ICT، از جدیدترین استراتژیهای معاملاتی مبتنی بر پرایس اکشن است که با ارائه الگوهای نموداری، ساختارهای معاملاتی و نواحی ارزشمند قیمت، با ترکیب رفتار پول هوشمند، موقعیتهای معاملاتی مناسبی را در اختیار تریدرها قرار میدهد.
آیا استفاده از پرایس اکشن ICT سودآور است؟
استفاده از پرایس اکشن ICT، اگر با شناخت کافی از استراتژی، به همراه تجربه و مدیریت مناسب ریسک همراه باشد، میتواند برای هر معاملهگری سودآور بوده و موفقیت خوبی را برای او ثبت کند. با این حال، ثبت روندی سودآور و متداوم، نیازمند درک بالاتری از ساختار بازار و شکلگیری قیمت نیز خواهد شد.
محمد رجبی
من چند سالی هست که محقق بیت کوینام و فکر میکنم بیت کوین، تنها تلاش موفق بشر برای دستیابی به آزادی مالی خواهد بود.