چرا افت قیمت ارزهای دیجیتال برای نهنگهای کریپتو اهمیتی ندارد؟
تاریخ: 17 مهر 1402
زمان مطالعه:
8 دقیقه
قیمت بیت کوین در سال ۲۰۲۲، تقریباً نصف شد و میلیاردها دلار ارزش بازار را از بین برد؛ بااینحال، بسیاری از سرمایهگذاران کریپتو، اصلاً به این موضوع اهمیتی ندادند. در این مقاله دلیل خونسردی آنها در بازارهای نزولی را بررسی خواهیم کرد.
بازار ارزهای دیجیتال، بازاری بسیار پرنوسان است و بسیار پیش میآید که در بازههایی زمانی، ارزش یک رمزارز افت وحشتناکی را تجربه کند. برای مثال در سال ۲۰۲۲، قیمت بیت کوین در بازهای ششماهه تقریباً نصف شد، اما برخلاف انتظار، بسیاری از سرمایهگذاران کرپیتو نگران این موضوع نیستند. این نهنگهای کریپتویی از چه نوع کیمیاگری مالی برای دستیابی به سودهای کلان، حتی در شرایط نزولی بازار کرپیتوکارنسی، استفاده میکنند؟ و خب هیچ مالیاتی هم پرداخت نمیکنند.
این سودآوری سرمایهگذاران کریپتو در بازار ارزهای دیجیتال و پرداختنکردن مالیات، کاملاً قانونی است (حداقل در حال حاضر قانونی است)، و بدون جلبتوجه هم مسیر خود را در میان تمام جریانهای مالی موجود طی میکند. برای درک بهتر سیاست سودآوری نهنگهای کریپتویی، بیایید به دیفای، پویا بودن بازار ارزهای دیجیتال و سیستم مالیاتی نگاهی داشته باشیم.
تصور کنید که سرمایهگذاری، در بازار سنتی سهام شرکتی مانند کوکاکولا را خریداری میکند. سهام شرکت کوکاکولا پس از این سرمایهگذاری، سهماهه افت ارزش را تجربه میکند و قیمت سهامش کاهش مییابد. سرمایهگذار داستان ما، سهام خود را با ضرر میفروشد و بابت این افت ارزش، بخشی از مالیاتی که پرداخت کرده، به او بازگردانده میشود.
دانلود کتابچه نحوه دریافت وام با ارزهای دیجیتال
در این کتابچه با نحوه دریافت وام با ارزهای دیجیتال آشنا میشوید. از نحوه ثبتنام تا آشنایی با مزایا و معایب این گونه وامها مطلع میشوید.
اساساً، او میتواند ضرر سرمایهگذاری خود در سهام کوکاکولا را با سود سرمایهگذاری در سایر سهمهای پرتفولیوی خود یا حتی بخشی از درآمدش، جبران کند. بازگرداندن کسری از مالیات برای جبران زیان سرمایهگذاری، راهکاری است که IRS (مخفف Internal Revenue Service)، سازمان امور مالیاتی ایالات متحده، برای کاهش زیان مالی سرمایهگذاران در نظر گرفته است.
کاری که سرمایهگذار داستان ما، نمیتواند انجام دهد این است که سهام شرکت کوکاکولا را بخرد، آن را با ضرر به فروش برساند، ضرر مالیاتش را مطالبه کند و بلافاصله دوباره سهام کوکاکولا را بخرد. این اقدام را بازارگرمی یا فروش صوری مینامند و کاری خلاف قانون است. قانون برای اکثر اوراق بهادار سنتی، به این شکل وضع شده که سرمایهگذاران بعد از فروش سهامشان، باید ۳۰ روز منتظر بمانند تا بتوانند دوباره از همان سهام خریداری کنند؛ در غیر این صورت دیگر بازپرداخت کسری از مالیات پرداختیشان به آنها تعلق نمیگیرد.
قانون منع بازارگرمی یا فروش صوری، به این دلیل منطقی است که بدون وجود آن، سرمایهگذاران دائماً سهام خود را میفروشند و دوباره آن را میخرند و در شرایط افت قیمت هم بدون اینکه واقعاً از سرمایهگذاری دست بکشند، کسری از ضرر خود را دریافت میکنند. مطمئناً، در آن شرایط، سرمایهگذاران هر بار که ارزش بازار کاهش مییافت، برای چند دقیقه سهام کوکاکولای خود میفروختند، اما بلافاصله دوباره همان سهام را پس میخریدند، بنابراین انگار هرگز از بازار سهام کوکاکولا جدا نشدند.
سازمان امور مالیاتی ایالات متحده یا همان IRS، دقیقاً برای جلوگیری از همین رفتار، قانون منع بازارگرمی یا فروش صوری را وضع کرده است.
بازارگرمی یا فروش صوری سرمایهگذاران کریپتو
موضوع اینجا است که قانون فروش صوری فقط درمورد بازار اوراق بهادار مالی اعمال میشود؛ سازمان امور مالیاتی طی تصمیمی سرنوشتساز در سال ۲۰۱۴، دارایی دیجیتالی یا رمزارزها را از دسته اوراق بهادار یا ارزهای واقعی و فیات جدا کرده است؛ به این معنا که با آنها رفتاری مشابه سهام یا اوراققرضه ندارد.
علاوه بر این، در ایالات متحده، ارزهای دیجیتال، برخلاف ابزارهای مالی، معمولاً مشمول قانون فروش صوری نمیشوند، به این معنی که سرمایهگذاران کریپتو میتوانند با خوشحالی آنها را بفروشند، کسری از مالیات خود را باز پس بگیرند و دوباره همان کوینها را بلافاصله و بدون هیچ مشکلی از دولت خریداری کنند؛ این امکان دقیقاً به نفع سرمایهگذاران کریپتو و نهنگهای بازار ارزهای دیجیتال است.
دوباره بیایید تصور کنیم که سرمایهگذاری خیالی، یک میلیون دلار بیت کوین میخرد؛ قیمت بیت کوین به نصف کاهش مییابد و حالا بیت کوینش ۵۰۰ هزار دلار ارزش دارد. سرمایهگذار داستان ما، دارایی بیت کوینش را با ادعای ۵۰۰ هزار دلار ضرر مالیاتی به فروش میرساند و بلافاصله دوباره آنها را میخرد. در عرض ۹ ماه، قیمت این ارز دیجیتال دوباره بالا میرود و بیتکوینهای او حالا ۱ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار ارزش دارند؛ چنین سناریویی با توجه به نوسانات قیمتی بیت کوین در سالهای گذشته، کاملاً منطقی به نظر میرسد.
سرمایهگذار ما ۱۰۰ هزار دلار در سود است، اما به دلیل فروش صوری، همچنان هم میتواند کسری از مالیات پرداختی خود را بابت ۵۰۰ هزار دلار سرمایه از دست رفتهاش مطالبه کند. او از این پرداختی برای جبران سود در بخش دیگری از پرتفولیوی خود استفاده میکند یا بخشی از آن را برای سالهای آینده ذخیره کند. پس این سرمایهگذار هم به سودآوری بالایی داشته و هم با ادعای ضرر هنگفت، بخشی از مالیات خود را پس گرفته است؛ بهاصطلاح آش را با جایش خورده است!
روی دیگر ماجرا
حال که با روی خوشِ نبود قانون منع فروش صوری ارزهای دیجیتال در ایالات متحده آشنا شدید، اجازه دهید این را هم بگوییم که وقتی سرمایهگذاری کوینهایش را به قیمت ۵۰۰ هزار دلار میفروشد و دوباره میخرد، درواقع با این کار مبنای هزینهاش را دوباره تنظیم کرده است. اگر بیتکوینهای او ۱ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار ارزش داشته باشند و آنها را به فروش برساند، همچنان باید مالیاتی ۶۰۰ هزار دلاری که از زمان فروش صوری به دست آورده را پرداخت کند. پس اینگونه مزایای نبود قانون منع مالیاتی فروش صوری، به نحوی تحتالشعاع قرار میگیرد!
از پیوند بلاکچین و هوش مصنوعی، به پول میرسیم؟
جوابت تو شماره ۱۴ ماهنامه دامیننسه!
گرفتن وامهای کریپتویی؛ روش اصلی پولدارتر شدن نهنگها
بسیاری از سرمایهگذاران کریپتو و نهنگهای بازار ارزهای دیجیتال به جای خریدوفروش و خرید مجدد داراییهای دیجیتالی خود، آنها را برای همیشه نگه میدارند. حتی زمانی که به پول نقد نیاز دارند هم با وثیقهگذاری ارزهای دیجیتال خود، وام میگیرند.
نهنگهای بازار ارزهای دیجیتال، ازآنجاییکه هرگز رمزارزی را به فروش نمیرسانند، هرگز هم مالیاتی بر سود آنها، پرداخت نمیکنند.
تا جایی که حتی صرافی کوین بیس (Coinbase)، یکی از صرافیهای بزرگ و پیشرو در بازار ارزهای دیجیتال، هم این روش را بهعنوان یکی از قابلیتهای اصلی پلتفرم خود تبلیغ میکند. این صرافی معتقد است:
فروش ارزهای دیجیتال ممکن است باعث از دست دادن سرمایه شود!
چنین رویکردی، این امکان را برای مردم فراهم میکند تا وام بگیرند و بدون فروش ارزهای دیجیتال نازنینشان، پول نقد دریافت کنند.
در ایران هم صرافی ارز دیجیتال بیت پین، همین قابلیت را برای کاربرانش در نظر گرفته و امکان دریافت وام تا سقف ۱۰۰ میلیون تومان را در ازای وثیقهگذاری رمزارزها، برای کاربران فراهم کرده است.
سرمایهگذاران کریپتو میتوانند بدون فروش حتی یک ریال از داراییهای دیجیتالی خود، به صورت آنلاین و در کوتاهترین زمان ممکن، اعتبار درخواستی خود را دریافت کنند و از مزایایی مانند امنیت بالا، نرخ بهره پایین، تنوع در انتخاب رمزارزها و سرعت بالای دریافت، بهرهمند شوند. این نوع وامدهی را میتوان یکی از هزاران کاربرد فناوری بلاک چین و دیفای در جوامع مدرن دانست که با توسعه بیشتر فناوری در این حوزه، استفاده از آنها هم افزایش پیدا میکند.
نوسانات دوستداشتنی
رفتار مالیاتی منحصربهفرد با ارزهای دیجیتال و همچنین رشد وامدهی دیفای و کریپتو، توضیح میدهند که چرا سرمایهگذاران کریپتو و نهنگهای بازار ارزهای دیجیتال چندان به افت قیمتی این داراییها، اهمیتی نمیدهند. نهنگها در بازار نزولی، فروشی صوری انجام میدهند، ضرر هنگفتی را متحمل میشوند، هزینهای بابت ضرر خود از سیستم مالیاتی دریافت میکنند و سپس منتظر میمانند تا بازار بهبود پیدا کند. زمانی که ارزش ارزهای دیجیتالشان افزایش پیدا کرد، با استفاده از آنها بهعنوان وثیقه برای دریافت وام نقدی به جای فروش، پول نقدی که لازم دارند را به دست میآورند.
در واقع، سرمایهگذاران کریپتو و نهنگهای بازار ارزهای دیجیتال، ممکن است حتی موافق افتهای مقطعی بازار باشند، البته به شرطی که این افت قیمتی واقعاً مقطعی باشد و دوباره روندی صعودی را در پیش بگیرد. افتهای قیمتی عظیم و کوتاهمدت به آنها این فرصت را میدهد تا فروشی صوری ترتیب داده و ضررهای مالیاتی خود را کاهش دهند یا سودهای ارز دیجیتال یا بهنوعی آن را با سود حاصل از سایر بخشهای پرتفولیوی خود جبران کنند.
درست است که نهنگهای کریپتویی از افزایش قیمت داراییهای رمزارزی خود خوشحال میشوند، اما قرار گرفتن در شرایط زیان هنگفت و به دنبالش سودآوری بزرگتر، از نظر مالی برای آنها بهتر از افزایش مداوم قیمت کریپتو در طول زمان است.
هشدارها و راههای دررو
البته باید دقت داشته باشید که بهکارگرفتن این استراتژی فقط برای سرمایهگذاران کریپتو مستقر در ایالات متحده عملی است؛ کشورهای دیگری مانند بریتانیا، در حال حاضر قوانین سفت و سختی برای فروش رمزارزها دارند. پس سرمایهگذار داستان ما باید مطمئن شود که ارزش ارزهای دیجیتالش در درازمدت افزایش پیدا میکند، حتی اگر گهگاهی هم از ارزششان کاسته شود. در غیر این صورت، او هرگز نمیتواند زیانهای واقعی ناشی از روندهای نزولی بازار را جبران کند؛ همانطور که فاجعه لونا نشان داد، همیشه این امر مسلم نیست.
داستان غمانگیز لونا به دو بخش تقسیم میشود: استیبلکوین لونا TerraUSD/UST و خود لونا (Luna)؛ هنگامی که لونا در شُرف سقوط بود، وضعیت نقدینگی در جهان رمزارزها چندان مساعد نبود و همین باعث ریزشِ بیشتر قیمتها شد.
برای اینکه سرمایهگذار ما با زیان ۵۰۰ هزار دلاری خود، به خاک سیاه نشیند باید این خسارت را از سود دیگر داراییهای پرتفولیوی خود جبران کند. به همین دلیل هم هست که کارشناسان اکیداً توصیه میکنند تا سبد دارایی خود را متنوع انتخاب کنید. به طور خلاصه، این استراتژی برای سرمایهگذاران کریپتو بزرگی که به سودآوری از داراییهایشان متکی هستند، بهترین روش خواهد بود.
علاوه بر این، نکتهای در مورد بازار ارزهای دیجیتال و نوساناتش واضح وجود دارد، که منصفانه نیست. سرمایهگذاران اوراق بهادار سنتی مانند سهام و اوراققرضه نمیتوانند از مزایای فروش صوری بهرهمند شوند و به همین دلیل هم ارزهای دیجیتال در مقابل سهام و سایر ابزارهای سرمایهگذاری سنتی، برتری دارند. تا جایی که سرمایهگذاران بزرگ برای ایجاد فرصتی برای خرید و فروش، اصلاً خودشان نوسان ایجاد میکنند یا به آن دامن میزنند. این خلأ برای سرمایهگذاران کوچک کریپتویی خیلی غیرمنصفانه است، چرا که میتواند پساندازهای زندگی آنها را در صورت کاهش عظیم قیمت ارزهای دیجیتال از بین ببرد.
البته به نظر میرسد که دولت ایالات متحده هم به این موضوع توجه کرده و در حال بررسی روشهایی برای بستن راهدرروهای بازار کریپتوکارنسی است.
پیامدهای ازبینرفتن راهدرروها
بستن شکافهای موجود سودآوری برای بازار رمزارزها ممکن است به کاهش نوسانات قیمتی کمک کند، اما خب این موضوع به ضرر سرمایهگذاران کریپتو و نهنگهای این بازار تمام میشود، چرا که آنها درواقع از این نوسانات سود میبرند و با این کار انگیزهشان را برای دستکاری بازار از دست میدهند. البته باید بگوییم که بازار کریپتوکارنسی، بهاحتمال زیاد همیشه بیثباتی نسبی خواهد داشت، اما ممکن است این بیثباتی و نوسانات تا حدی کمتر شود.
بااینحال، این احتمال نیز وجود دارد که بسیاری از سرمایهگذاران کریپتو تنها به دلیل عادات و رفتارهای عجیبوغریب خود، روی ارزهای دیجیتال سرمایهگذاری کنند؛ این افراد ممکن است اصلاً در مورد کوینها دانش کافی یا حتی اعتقادی نداشته باشند، اما ممکن است بخواهند از فرصتی بزرگ، بهرهمند شوند. پس تا زمانی که این شکاف بسته نشود، واقعاً نمیتوان با قطعیت در مورد مزایا و معایبش نظر داد. در حال حاضر، سرمایهگذاران بزرگ بازار ارزهای دیجیتال احتمالاً حامی پروپاقرص سرمایهگذاری در این حوزه هستند و از افت عظیم قیمتی این بازار، سود زیادی به جیب میزنند.
این مقاله فقط برای افزایش اطلاعات و دانش است و نباید بهعنوان مشاورهای برای سرمایهگذاری، تلقی شود. بیت پین توصیه میکند که همیشه قبل از اتخاذ هر تصمیم مالی مهمی با کارشناسان این حوزه، مشورت کرده و هرگز بیش از حدی که میتوانید از دست بدهید، سرمایهگذاری نکنید.
شبنم توایی
علاقه زیادی به حوزه فناوری و فین تک دارم، درباره ارزهای دیجیتال، بلاک چین، هوش مصنوعی، وب ۳ و سایر موضوعات مرتبط با فناوری مینویسمو تحقیق میکنم.
عاشق سفر و عکاسی هستمو اوقات فراغتم را با کشف جاذبهها و ثبت لحظات زیبا سپری میکنم.
بزرگترین هدفم تو زندگی یاد گرفتنه و لذت میبرم از اینکه یادگرفتههامو دانش و تجربهام را با دیگران به اشتراک بگذارم و از اونها هم یاد بگیرم.