تاریخ انتشار: 9 تیر 1400 | آخرین بهروزرسانی: 11 تیر 1402
زمان مطالعه:
11 دقیقه
الگوها یکی از مهمترین مباحث پایه در یادگیری تحلیل تکنیکال هستند که از حرکات نامنظم قیمت بر روی نمودار به وجود میآیند. در این جلسه به سراغ تعدادی از الگوهای تحلیل تکنیکال رفتهایم و ضمن معرفی و تشریح ویژگیها هر یک، به نحوه معامله و استفاده از آنها میپردازیم.
معاملهگران بسیاری در بازارهای مالی مانند بازار ارزهای دیجیتال حضور دارند که مجموع ارزش معاملات روزانه آنها به میلیاردها دلار میرسد. خواندن فکر همه این معاملهگران و درک انگیزه تکتک آنها غیرممکن است. بااینحال برای پیشبینی رفتار آنها، الگوها تصویری بزرگتر از بازار و معاملهگران به ما ارائه میدهند و به ما در شناسایی سیگنالهای ورود و خروج به معاملات یا پیشبینی حرکات آتی قیمت کمک میکنند.
براساس درسآموختههای جلسه اول، یکی از سه پیشفرض اصلی، علاقه تاریخ به تکرار خودش است. با این حساب الگوهای مشخصی در طول زمان به وجود آمدهاند که با بررسی آنها میتوان متوجه ایجاد نتایج مشابه شد.
الگوهای نموداری تعریف دقیق و مشخصی دارند، اما هیچ الگویی در دنیای تحلیل تکنیکال وجود ندارد که با قاطعیت حرکت قیمت را در آینده مشخص کند. چرا که اگر یک فرمول قطعی جهت پیشبینی بازار وجود داشت تریدرها ثروتمندترین افراد دنیا بودند و نه سرمایهگذاران! بههمین دلیل تحلیل تکنیکال تنها یک ابزار کمکی برای پیدا کردن الگوها و آمادگی در برابر حرکات آینده بازار است.
الگوهای متنوعی که در نمودارها با آنها برخورد میکنیم به دو دسته در جهت روند (continuations) و برگشتی (reversals) تقسیم میشوند.
الگوهای برگشتی به این معنی هستند که پس از کامل شدن الگو، روند جدید در خلاف جهت روند قبلی خواهد بود. بهطور مثال اگر روند جاری یک روند صعودی است، پس از تکمیل موفقیتآمیز روندهای برگشتی شاهد روند نزولی خواهیم بود.
در ادامه با برخی از الگوهای مهمی که اغلب در نمودارهای قیمتی تشکیل میشوند، آشنا خواهیم شد و آنها را موردبررسی قرار خواهیم داد.
سر و شانه یک الگوی برگشتی است که پس از شکلگیری، روند بازار را تغییر میدهد. این الگو از سه قله (سقف قیمتی) تشکیلشده و قله میانی نسبت به دو قله دیگر بیشترین ارتفاع را دارد. حالت ایدهآل این الگو که اعتبار بیشتری هم دارد، به این شکل است که دو قله کناری ازنظر بازه زمانی و تغییرات قیمتی مشابه یکدیگر باشند اما الزامی برای این مورد وجود ندارد.
پس از شکسته شدن خط گردن و تأیید آن، هدفی که نمودار دنبال میکند بهاندازه اختلاف بازه قیمتی خط گردن و قله میانی خواهد بود. تشکیل این الگو در روند صعودی انتظارات را برای آغاز روند نزولی افزایش میدهد.
نکته دیگر درباره الگوی سر و شانه این است که قبل و بعد از تشکیل قله میانی (Head) شانههای متعددی میتوانند شکل بگیرند. همچنین خط گردن نیز میتواند زاویه داشته باشد (کج باشد) و لزومی ندارد که بهصورت افقی کشیده شود؛ هر چند این موضوع از اعتبار الگو کم میکند.
الگوی سر و شانه معکوس
این الگو مشابه حالت سر و شانه است و تنها تفاوت آن پدیدار شدن در یک روند نزولی است که میتواند نشانهای برای تغییر روند باشد.
الگوی سر و شانه بسیاری از تریدرها را اغلب اوقات بهاشتباه میاندازد. مشخص کردن الگوی سر و شانه و تأیید آن نسبت به الگوهای دیگر شاید کمی دشوارتر به نظر برسد. جهت سهولت این امر، میتوان از حجم معاملات که یکی از ابزارهای تأیید این الگو است، استفاده کرد.
در الگوی سر و شانه با نزدیک شدن به شانه سمت راست فشار فروش بیشتر میشود و میلههای حجمی که با رنگ قرمز بسته میشوند بزرگتر و بیشتر از میلههای سبز میشوند. در سر و شانه معکوس این قضیه کاملاً برعکس است و در شانه سمت راست میلههای حجمی که با رنگ سبز بسته میشوند بیشتر و بزرگتر از میلههای قرمز هستند.
۲- الگوی فنجان و دسته (Cup and Handle)
یکی از الگوهایی که در جهت روند است و توسط ویلیام اونیل در سال ۱۹۸۸ در کتاب «چگونه در سهام پول درآوریم» معرفی شد، الگوی فنجان و دسته است. همانطور که از نام این الگو نیز پیداست از دو قسمت فنجان و دسته تشکیلشده است.
قسمت فنجان (Cup) پس از شکلگیری با انحنای خاصی در نمودار که شبیه به حرف U انگلیسی است، خود را نشان میدهد. پس از تشکیل فنجان، قسمت دسته (Handle) نیز با فشار فروش و سپس تقاضای خرید در بازه قیمتی کوچکتری تشکیل میگردد. پس از شکست مقاومتی و تأیید الگو، قیمت شروع به افزایش یافتن میکند.
میتوان فنجان و دسته را اینگونه تفسیر کرد که معاملهگران در کف قیمتی شروع به خرید میکنند و زمانی که قیمت به سقف تاریخی و جایی که از آن شروع به ریزش کرده میرسد، میزان عرضه بیشتر از تقاضا میشود. با ایجاد فشار فروش قیمت دوباره ریزش میکند اما این ریزش بهاندازهای نخواهد بود که از کف قبلی (کف تشکیلشده در فنجان) نیز عبور کند. پس از ریزش، قیمت دوباره برای تریدرها جذاب به نظر میرسد ولی هدفی که این بار آنها دنبال خواهند کرد، شکستن خط مقاومتی و افزایش قیمت از این سطح خواهد بود.
سه نکته درباره این الگو وجود دارد:
هرچه طول فنجان بیشتر باشد و U شکلتر باشد، اعتبار الگو نیز بیشتر خواهد بود. همچنین این الگو نباید با حرکت تند قیمتی (حرکت شارپی) که الگوی V مانند را میسازد، اشتباه گرفته شود.
برای کسب اطمینان از صحت الگو، عمق دسته باید در یکسوم بالای عمق فنجان قرار داشته باشد. البته در مواردی هم دیدهشده که اصلاح تا دوسوم عمق فنجان هم صورت گرفته است.
حجم معاملات هنگام ساختهشدن نیمه چپ فنجان باید کمتر شود بهطوریکه با رسیدن به کف قیمتی حجم معاملات ثابتشده و با افزایش حجم، نیمه راست فنجان ساخته شود.
از پیوند بلاکچین و هوش مصنوعی، به پول میرسیم؟
جوابت تو شماره ۱۴ ماهنامه دامیننسه!
۳- الگوی کف دوگانه و قله دوگانه
شناسایی الگوهای بازگشتی کف دوگانه (W Pattern) و قله دوگانه (M Pattern) به نسبت دیگر الگوها کار آسانتری است. این الگوها از برخورد دوبارهی قیمت با خطوط حمایت/مقاومت و عدم موفقیت در عبور از آنها شکل میگیرند. در الگوی قله دوگانه تا زمانی که خط حمایت شکسته نشده است، الگو تأیید نمیشود. همچنین در الگوی کف دوگانه پس از شکسته شدن خط گردن که همان خط مقاومت است، افزایش قیمت تأیید میشود.
باید دقت شود که خط حمایت و مقاومت لزومی ندارد بهصورت افقی باشند (این خطوط میتوانند بهشرط موازی بودن اندکی زاویه هم داشته باشند). برای درک بهتر و آشنایی بیشتر با این الگو به مثالهای زیر توجه کنید. نکته دیگر این است که پس از شکست حمایتی/مقاومتی این احتمال وجود دارد که پولبک به خط حمایتی/مقاومتی اتفاق بیافتد. پولبکها یکی از بهترین نقاط برای ورود به موقعیتهای خرید یا فروش هستند. الگوی M یا قله دوگانه الگوی W یا کف دوگانه
۴- الگوی پرچم و پرچم سهگوش
پرچمها (Flags) و پرچمهای سهگوش یا آویز (Pennants) الگوهایی هستند که در جهت روند و در بازههای کوتاهمدت خود را نشان میدهند و از تداوم روند حکایت دارند. این الگوها معمولاً در میانه روند شکل میگیرند و شکسته شدن آنها با حجم بالا اتفاق میافتد. پرچمها از دو قسمت میله و پرچم تشکیلشدهاند. بخش میله حرکت تندوتیز قیمت را در الگو نشان میدهد که بهصورت صعود یا نزولی قوی در دوره زمانی اندکی در نمودار مشخص میشود. قسمت پرچم پس از حرکت تند و تیز قیمت به دو صورت مثلثی و کانال قیمتی میتواند شکل بگیرد.
انواع حالتهایی که در الگوی پرچم میتواند شکل بگیرد در تصویر زیر آمده است و برای هرکدام نقاط ورود به معامله مشخصشده است.
مشخصههای کلی پرچمها به شرح زیر است:
قسمت میله از حجم بالایی از معاملات تشکیلشده است و در داخل بخش پرچم، حجم معاملات رفتهرفته کاهشیافته تا اینکه در نقطهای که شکست رخ میدهد، حجم معاملات نیز به یکباره افزایش مییابد.
جهتگیری کلی بخش پرچم معمولاً برخلاف جهت روند است. برای مثال اگر در روند صعودی الگوی پرچم تشکیل شود، احتمال اینکه پرچم در کانال نزولی شکل گیرد، بیشتر است.
پرچمها در کوتاهمدت شکل میگیرند و شکسته میشوند.
بااینکه یافتن پرچمها کار چندان سختی نیست اما باید ملزومات ذکرشده را داشته باشد. مثلاً قبل از شکلگیری پرچم، حجم شدید معامله در قالب حرکت شارپی قیمتی باید مشاهده شود و هرچه مدتزمان شکلگیری میله بیشتر باشد از اعتبار این الگو کاسته میشود.
آخرین نکتهای که در رابطه با الگوی پرچم وجود دارد این است که هدف قیمتی پس از شکسته شدن، به اندازهی میله پرچم است.
۵- الگوی مثلث (Triangle)
الگوی مثلثی یا سه گوش از دیگر انواع الگوهاست که در آن بازه قیمتی با گذشت زمان متمرکز میشود تا جایی که نهایتاً الگو شکسته میشود. این الگو به سه دسته تقسیم میشود که در هر کدام ذهنیت بازار با دیگری متفاوت است. همچنین الگوهای مثلث صعودی و نزولی و متقارن معمولاً در جهت روند شکل میگیرند؛ اما باید توجه داشت که درصد شکست خوردن این الگوها بالاست و احتمال تغییر روند پس از تشکیل آنها وجود دارد.
مثلث صعودی (Ascending Triangle)
این الگو معمولاً در روند صعودی تشکیل میشود و بر ادامه روند صعودی دلالت دارد. ساختار این مثلث به این صورت است که در هر صعودی که درون مثلث شکل میگیرد، با محدوده مقاومتی ثابتی برخورد میکند و این در حالی است که قیمت پس از عدم موفقیت در شکستن مقاومت به کف بالاتری از کف قبلی بازمیگردد. همچنین پس از شکستن مقاومت ثابت احتمال پولبک به مقاومت قبلی که نقش حمایت را ایفا میکند، وجود دارد.
مشخصههای این الگو به شرح زیر است:
این الگو تنها زمانی تأیید میشود که شکست از سمت مقاومت در آن اتفاق بیافتد. پس از این اتفاق میتوان وارد معامله شد و از روند صعودی کسب سود کرد. فرض ادامهدار بودن مثلث و وارد شدن به معامله قبل از شکست مقامتی کار خطرناکی است که ریسک بسیار بالایی دارد.
هیچگاه با فرض اینکه مثلث صعودی تشکیلشده و ضلع بالا شکسته خواهد شد وارد معامله نشوید، همیشه منتظر شکستها و تأیید الگو باشید.
برای ایجاد خط مقاومت در این الگو حداقل وجود دو قله الزامی است. البته لازم نیست این قلهها قیمت کاملاً یکسانی را نشان دهند اما باید بهطور معقولی این خط بهصورت افقی در نظر گرفته شود.
حجم معاملاتی درون مثلث با گذشت زمان و تا قبل از شکست مقاومتی کاهش مییابد.
این الگو معمولاً در بازههای زمانی طولانیتری نسبت به الگوی پرچم شکل میگیرد. تفاوتی که الگوی پرچم با الگوی مثلثی دارد در حرکت تندوتیز قیمتی است که قبل از شکلگیری الگو در پرچم رخ میدهد.
هدفی که پس از شکست در مثلث صعودی وجود دارد، بهاندازه طول ضلع مثلث است.
مثلث نزولی (Descending Triangle)
این الگو معمولاً در روند نزولی شکل میگیرد و پس از تأیید شدن این الگو روند نزولی ادامه مییابد. ضلع پایینی مثلث مجموعهای از کفهای به هم پیوسته در قیمتی ثابت بوده و ضلع بالایی آن از به هم پیوستن سقفها یا قلههایی که مرتباً در حال کاهش هستند، تشکیلشده است.
توجه کنید احتمال شکست از ضلع بالا نیز در این مثلث وجود دارد که در این صورت الگوی مثلث نزولی تأیید نمیشود.
مشخصههای عمومی این الگو نیز همانند الگوی مثلث صعودی است.
شکست رو به بالا اتفاق افتاده و مثلث نزولی معتبر نیست. هرچند پس از افزایش قیمت کوتاهمدت روند نزولی ادامه یافته است. همچنین روند کاهش حجم درون مثلث بهوضوح قابل رؤیت است.
مثلت متقارن (Symmetrical Triangle)
الگوی مثلث متقارن حاصل فشرده شدن بازه قیمتی بین خطوط مقاومت و حمایتی است که حداقل دو قله و دو کف در آنها ایجادشده است. این الگو در طول روند به وجود میآید و در صورت تأیید منجر به تداوم روند میشود.
احتمال شکسته شدن از هر دو طرف در این الگو وجود دارد و تنها در صورتی باید وارد معامله شد که شکست حمایتی یا مقاومتی معتبری اتفاق افتاده باشد. ضلعی که مثلث از آن شکسته میشود جهت بازار را تعیین میکند. یعنی در صورتی که مثلث از ضلع بالایی شکسته شود روند صعودی و در صورت شکسته شدن از ضلع پایین، روند نزولی خواهد بود.
مشخصه این الگو نیز مانند سایر الگوهای مثلثی است. تفاوتی که بین این الگو و الگوی پرچم وجود دارد، به بازه زمانی ارتباط دارد بهطوری الگوی مثلث متقارن در زمان طولانیتری شکل میگیرد. شکستن ضلع بالا یا پایین که تأیید بر ادامه روند در آن جهت است، باید با بسته شدن کندلها سنجیده شود تا از اعتبار کافی برخوردار باشد.
۶- الگوی کُنج
این الگو که دو نوع صعودی (Rising Wedge) و نزولی (Falling Wedge) دارد، از سری الگوهای بازگشتی است. الگوی کنج از خطوط حمایتی و مقاومتی تشکیلشده که شیب هر دو آنها هم علامت است. در الگوی کنج همانطور که قیمت در حال متمرکز شدن بوده و بازه قیمتی کاهش مییابد، قیمت به سمت نقطه انتهایی کنج حرکت میکند تا اینکه شکست در خلاف جهت روند اتفاق بیافتد. در مقایسه با الگوی مثلث متقارن، پیشفرضهای ما درباره حرکت بعدی قیمت در این الگو قویتر است.
کنج نزولی (Falling Wedge)
الگوی کنج نزولی متشکل از خطوط حمایت و مقاومت با شیب منفی است؛ بهطوریکه خط مقاومت شیب بیشتری نسبت به خط حمایت دارد. شکست در اغلب مواقع از سوی خط مقاومت انجام میشود و روند صعودی پس از آن آغاز میشود، اما بار دیگر نکتهای که در بخشهای قبلی گفته شد را متذکر میشویم؛ تنها پس از شکست حمایتی یا مقاومتی از الگو، باید وارد معامله شد. البته باز هم دقت داشته باشید که این شکست اگر با حجم قابلتوجهی انجام شود (رصد کردن حجم معاملات در تایمفریمی که الگو بهوضوح مشخص است) از اعتبار کافی برخوردار است.
مشخصههای عمومی این الگو به شرح زیر است:
برای اینکه بازگشت روند پس از تأیید این الگو اتفاق بیافتد باید قبل از تشکیل الگوی کنج، روند صعودی یا نزولی وجود داشته باشد. این الگو معمولاً پس از رسیدن به کف قیمتی و با شکست مقاومتی تأیید میشود.
برای تشکیل خطوط مقاومت و حمایت حداقل دو قله و دو کف موردنیاز است تا شکل کنج بهدست آید.
زیر نظر گرفتن حجم در این الگو مهمتر از الگوی کنج صعودی است و تأیید شکست مقاومتی باید با حجم قابلتوجهی صورت گیرد. همچنین با متمرکز شدن بازه قیمتی و نزدیک شدن به انتهای کنج، حجم معاملات نیز کمتر میشود.
برای مثال در دورهای از سال ۲۰۲۰ قیمت بیت کوین پس از شکست مقاومتی و صعود ۱,۰۰۰ دلاری تا ۹۱۰۰ دلار (سود ۱۰ درصدی) افزایش یافت اما در نگاه بلندمدت بیت کوین در حال اصلاح قیمت در روند نزولی بود. آشنایی با تحلیل تکنیکال میتواند به سود کردن در هر نوع روندی کمک کند.
باید در نظر داشته باشید که الگوی کنج نزولی از کاهش علاقه برای فروش خبر میدهد و تکنیکالیستها را از بازگشت روند آگاه میسازد. با شکل گرفتن کفهای پایینتر در الگوی کنج نزولی، در اسیلاتور شاخص قدرت نسبی (RSI) که در جلسههای بعد درباره آن صحبت خواهد شد، بین قیمت و شاخص واگرایی مثبتی به وجود میآید که از کاهش فشار فروش در هر کف قیمتی خبر میدهد. اما باید توجه داشت که قدرت خرید نیز تا زمان شکست مقاومتی بهاندازهای نیست که بر فشار فروش غلبه کند.
کنج صعودی (Rising Wedge)
این الگو که بیشتر اوقات یک الگوی خرسی است و در انتهای روند صعودی شکل میگیرد، از دو خط حمایت و مقاومت با شیبهای مثبت تشکیل شده است. معمولاً شکست حمایتی پس از تشکیل این الگو اتفاق میافتد و روند بازار تغییر پیدا میکند.
این الگو نیز بهمانند کنج نزولی مشخصههای یکسانی دارد. برای تشکیل این الگو نیز به حداقل دو کف و دو قله نیاز داریم.
البته در الگوی کنج نیز همانند الگوهای دیگر تنها راهی که به معتبر بودن آن میتوان پی برد، شکست در جهتی است که برای آن تعیینشده است. همچنین اگر شکست در خلاف جهتی که از الگو انتظار میرود، اتفاق بیافتد در این صورت هم با گرفتن تأیید از بسته شدن کندل میتوان معامله را در خلاف جهت شروع کرد اما باید در نظر داشت که ریسک این کار بیشتر است و تعیین نقطه خروج با استفاده از ابزارهای دیگر باید انجام شود.
همیشه همه چیز مطابق پیشبینی شما انجام نمیشود. برای کاهش ریسک معامله در بازار، همیشه پس از گرفتن تأیید از شکستها وارد معامله شوید. در نمودار کنج صعودی (نمودار سمت راست تصویر بالا) شکست با حجم کمی اتفاق افتاده است که نشاندهنده کاهش قدرت روند صعودی است و از بازگشت روند در آینده نزدیک خبر میدهد.