شما دربارهی بزرگترین مشکل شبکهی اتریوم چه میدانید؟ با راهکارهای لایه دو اتریوم که برای حل این مشکل توسعه داده شدهاند، چقدر آشنایی دارید؟
اتریوم دومین ارز دیجیتال مطرح در دنیای کریپتوکارنسی و بلاک چین آن کاربردیترین فناوری برای ذخیره اطلاعات است که در دیگر حوزههای تکنولوژی نیز، مانند اینترنت اشیا استفاده میشود. بلاک چین اتریوم در کنار مزایای که بیشماری ارائه میدهد، معایب و محدودیتهایی هم دارد؛ مقیاسپذیری پایین یکی از این محدودیتها است که باعث میشود بلاک چین نتواند حجم زیادی از تراکنشها را در زمان کوتاهی تایید کند.
در این مقاله از بیت پین قصد داریم ابتدا مشکلات شبکهی بلاک چین را معرفی کنیم، سپس در مورد لایه دوم اتریوم و تفاوتش با لایه اول صحبت کرده و در ادامه نیز با راهکارهای این لایه برای رفع مشکل مقیاسپذیری بلاک چین آشنا شویم.
مشکلات شبکه بلاک چین
سیستم جهانی پرداخت در سال ۲۰۰۹ و همزمان با معرفی مفهوم فناوری بلاک چین و بیت کوین (BTC)، متحول شد. در آن زمان تمرکز اصلی روی ارائه فناوری پایگاه داده توزیعشده و غیرمتمرکز و ایمنی بود که تراکنشها را به صورت شفاف پردازش کند. این امر مستلزم ایجاد توکنی بومی برای تسهیل پرداخت تراکنشها در شبکه بود که منجر به پیدایش ارزهای دیجیتال محبوبی مانند BTC شد. با این حال، از آنجایی که اکوسیستم بلاک چین با سرعت تصاعدی در حال رشد بود، نگرانیهای اساسی در این حوزه مطرح شد؛ سرعت پایین تراکنشها و کمبود ذاتی مقیاسپذیری در بلاک چین های لایه ۱ یا همان لایه اصلی.
مشکل مقیاسپذیری شبکه بلاک چین در درجه اول به دلیل مکانیسم اجماع اثبات کار (PoW) به وجود میآید؛ این مکانیسم برای ساخت هر بلوک دادهی تراکنش در شبکه به مقادیر زیادی از منابع محاسباتی نیاز دارد. علاوهبراین، حجم تراکنشهایی که یک بلاک چین لایه ۱ میتواند پردازش کند با زمان لازم برای تکمیل آنها نسبت معکوس دارد و همین امر نیز منجر به افزایش هزینهی تراکنش یا گس فی در چنین شبکههایی میشود.
پس، از آنجا که تراکنشها را روی همان بلاک چین، پردازش و نهایی میشوند، هر تغییر در پروتکل اساسی میتواند به طور بالقوه عملکرد آن را مختل کرده و تغییر مکانیسم اجماع را به راهکاری پرمخاطره تبدیل کند. اتریوم، یکی دیگر از بلاک چین های لایه ۱ است که برای برطرف کردن مشکل مقیاسپذیری، مکانیسم خود را از مدل اجماع PoW به مدل اثبات سهام (PoS) تغییر داد. با اینکه چنین اقدامی نیازمندیهای محاسباتی را کاهش میداد و کارایی انرژی بلاک چین را بهبود میبخشید، اما هنوز به راهکارهایی مانند شاردینگ (Sharding) لایه یک وابسته بود.
شاردینگ، سازوکاری است که طی آن، تراکنشها به مجموعههای کوچکِ داده تقسیم شده و سپس با استفاده از الگوریتم پردازش افقی، همزمان به صورت موازی پردازش میشوند. با این حال، با تخصیص قدرت اعتبارسنجی به بزرگترین سهامداران در مدلهای توافقی PoS، غیرمتمرکز بودن تراکنشها زیر سوال میرود. یکی از راهکارهای برطرف کردن مشکل مقیاسپذیری در بلاک چین بیت کوین، استفاده از شبکه لایتنینگ است، این شبکه پروتکل لایه دو است که روی بلاک چین بیت کوین عمل میکند.
شبکه لایتنینگ به کاربران اجازه میدهد تا بدون نیازی به ارسال هر تراکنش در کل شبکه، چندین تراکنش خارج از زنجیره انجام دهند. این امر مقیاس پذیری بلاک چین بیت کوین را به طور چشمگیری بهبود میبخشد، امکان تسویه آنی را فراهم میکند و کارمزد تراکنش ها را کاهش می دهد.
با متولد شدن اتریوم و قراردادهای هوشمندِ، پای بلاک چین را به دیگر حوزههای فناوری مانند بازیهای کامپیوتری، اینترنت اشیا و متاورس نیز باز شد؛ بلاک چینهای اتریوم در ابتدا سهگانه غیرمتمرکز بودن، امنیت و مقیاسپذیری را نوید میدادند، اما با افزایش کاربران و حجم تراکنشها، سومین ویژگی یا همان مقیاسپذیری فدای دو ویژگی دیگر شد؛ کارمزدها افزایش یافت و مدت زمان ثبت تراکنشها نیز طولانیتر شد. بسیاری از پروژههای نسل سوم ارز دیجیتال برای رفع این مشکل، الگوریتم اجماع خود را تغییر داده و به قیمت کاهش امنیت و غیرمتمرکز بودن، مقیاسپذیری شبکهی خود را تا حدی افزایش دادند.
راهکارهای لایه دو اتریوم
با پیوستن میلیونها کاربر و راهاندازی برنامههای غیرمتمرکز جدید در شبکهی اتریوم، امکان پردازش تعداد تراکنشهای این شبکه به ۱۵ تراکنش در ثانیه محدود شد؛ این امر به گرانتر شدن کارمزدها و شلوغی شبکه منجر میشود.
بلاک چینهای لایه ۲ پروتکلهایی هستند که روی بلاک چینهای لایه ۱ (مانند بیت کوین و اتریوم) قرار میگیرند . هدف از ایجادشان خارج کردن بیشتر بار پردازشی از زنجیره اصلی است. درواقع، پروتکلهای لایه دو، برای بهبود مقیاسپذیری، امنیت و سایر ضعفهای بلاک چینهای زیربنایی طراحی شدهاند. شبکه اتریوم، زنجیره اصلی است و لایه دو اتریوم هم لایهای بالاتر از لایه اصلی بوده که برای حل مشکل مقیاسپذیری اتریوم، راهکارهایی روی آن تعریف شده است.
این راهکارها برون زنجیرهای یا آفچین هستند و بلاک چین مجزایی برای خود دارند. راهکارهای لایه دو اتریوم حجم زیادی از دادههای تراکنشها را خارج از رنجیرههای اصلی پردازش و نگهداری میکنند و با این کار حجم و فشار کاری روی زنجیره اصلی را کاهش میدهند.
نحوه عملکرد راهکارهای لایه دو
راهکارهای لایه دوم بلاک چینهایی هستند که روی بلاک چینهای اصلی قرار میگیرند و تراکنشها و پردازشها را مستقلا و خارج از زنجیره اصلی پردازش میکنند. یکی از مهمترین مزایای این راهکارها این است که به کمک انها دیگر به تغییر ساختار در زنجیره اصلی نیازی نیست و بار بزرگی را از دوش شبکه اصلی برمیدارند.
پروتکلهای لایه دو از دو قسمت شبکه و قرارداد هوشمند تشکیل شدهاند که در آنها شبکه وظیفه پردازش تراکنشها را بر عهده دارد و قرارداد هوشمند هم که روی بلاک چین اصلی است، وظیفه برقراری ارتباط بین لایه یک و لایه دو را انجام میدهد. هر بلاک چین لایه دو، ممکن است از راهکار متفاوتی برای تسریع پردازش تراکنشها و محاسبات بهره ببرد، اما با هر راهکاری، در نهایت همه لایه دوها باید نوعی اثبات قابلتاییدی را در مورد درستی تراکنش ارائه دهد.
انواع راهکارهای لایه دو اتریوم
راهکارهای لایه دوم اتریوم امنیت تراکنشها را با دو روش اجماع لایه اصلی اتریوم و به صورت مجزا از شبکه اصلی تامین میکنند. کانالهای وضعیت (State Channels) و رولآپها (Rollups) دو راهکاری هستند که امنیت تراکنشها را از لایه اصلی اتریوم تامین میکنند و بهخاطر امنیت بالای شبکهی اصلی، از امنیت بالایی برخوردار هستند.
در مقابل ساید چین (Sidechain) یا زنجیرهی جانبی، پلاسما (plasma) و ولیدیوم (Validium) قرار دارند که با شبکه اصلی در ارتباط هستند، اما امنیت این راهکارها به روش اجماع و کاربران زنجیره متکی است. تفاوت دو روش اجماع لایه اصلی و مجزا از شبکه اصلی: اولی امنیت شبکه اصلی اتریوم را به ارث میبرد، اما دومی به امنیت خود متکی است.
درواقع راهکارهای مجزا از شبکهی اصلی، بلاک چینی جداگانه هستند که به موازات زنجیرهی اصلی اتریوم اجرا شده و امکان تبادل داراییها بین زنجیرهها را فراهم میکنند. این زنجیرهی جانبی، شلوغی زنجیرهی اصلی را کاهش داده و با انتقال تراکنشهای خُردِ دیفای، بار اضافی را از شبکهی اصلی خارج میکند. راهکار اجماع لایه اصلی هم همان مراحل راهکار مجزا از شبکهی اصلی را دنبال میکند، با این تفاوت که تراکنشها در نهایت پس از فشردهسازی دوباره به لایهی اصلی ارسال میشوند. در ادامه تمامی این راهکارها و سازوکار هرکدام را معرفی میکنیم:
کانالهای وضعیت
در راهکار کانالهای وضعیت یا State Channels، کاربران مستقیماً خارج از زنجیره تراکنش انجام میدهند و فقط مهمترین اطلاعات را با زنجیرهی اصلی به اشتراک میگذارند تا بار اضافی روی لایهی اصلی کاهش پیدا کند. کانالهای وضعیت از اولین راهکارهای لایه دوم هستند که مفهومی شبیه به کانالهای پرداخت دارند. این کانالها تمام تراکنشها را خارج از زنجیره (Off-chain) انجام میدهند و فقط دو تراکنش ابتدایی و انتهایی را که معمولا مهمترین تراکنشها هستند، به زنجیره اصلی ارسال میکنند.
البته در این فرایند، بخشی از زنجیرهی بلوکی نیز از طریق قرارداد هوشمند قفل میشود تا شرکتکنندگان درگیر در تراکنش قبل از بهروزرسانی آن، به توافق کامل برسند. در این راهکار شرکتکنندگان یکبار در شروع وضعیت خود را در زنجیرهی اصلی ثبت میکنند، در این میان با انجام و امضای تراکنشها، وضعیت را در بین خود بهروزرسانی میکنند و درنهایت در پایان، آخرین بهروزرسانی وضعیت را دوباره به زنجیره اصلی ارسال میکنند.
رولآپها
رولآپها (Rollups) – به معنی جمعآوریشدهها – راهکاری است که در آن پردازش و جمعآوری تراکنشها خارج از بلاک چین اصلی اتریوم انجام میشود و سپس تراکنشها دستهبندی و جمعبندی شده و به شبکه اصلی ارسال میشوند. از آنجا که در این راهکار، تراکنشها مستقیما به شبکهی اتریوم وصل هستند، امنیت لازم را از این شبکه دریافت میکنند.
رولآپها با تکیه بر شواهد، به اتریوم اجازه میدهند صحت تراکنشها را بدون پردازش تأیید کند؛ این راهکار به دو مجموعهی ZK-Rollups (با دانش صفر) و Optimistic Rollups (خوشبینانه) تقسیمبندی میشوند، اما هر کدوم از این دو مجموعه چه سازوکاری دارند؟
مجموعههای دانش صفر
رولآپهای دانش صفر یا ZK (مخفف Zero Knowledge) از اعتبار هر تراکنش برای اثبات آن استفاده میکنند. اثبات با دانش صفر، به این معنی است که اثباتکننده میتواند بدون مشخص کردن اطلاعات جزئی تراکنش، به تاییدکنندهای که ارزش تراکنش X را میداند، مدرکی مبنی بر انجام شدن تراکنش یا رویداد ارائه دهد.
هر دسته از تراکنشها مدرک رمزنگاریشدهای به نام برهان دانش غیرتعاملی مختصر یا SNARK (مخفف Succinct Non-Interactive Argument of Knowledge) هستند که با قراردادی در لایه اصلی اتریوم تأیید میشوند. از آنجایی که فقط دادههای مربوط به اثبات اعتبار (و نه دادههای حجیم تراکنشها!) در زنجیره اصلی ذخیره میشوند، مقدار زیادی زمان و بار توان پردازشی از شبکه اصلی خذف شده و ظرفیت کمتری از بلاکچین مورد استفاده قرار میگیرد؛ در نتیجه هزینههای گس (Gas Fee) نیز کاهش مییاید و معاملات سریعتر و ارزانتر انجام میشوند.
مجموعههای خوشبینانه
مجموعههای خوشبینانه (Optimistic) با ماشین مجازی اتریوم (EVM) سازگار است و امکان اجرای قراردادهای هوشمند را دقیقا مشابه شبکهی اتریوم فراهم میکند. این راهکار همانطور که از نامش پیدا است، از شواهدی تقلبی برای اثبات تراکنشها استفاده کرده و خیلی خوشبینانه فرض میکند که همه تراکنشها معتبر هستند؛ پس آنها را بدون هیچ مدرکی برای شبکه ارسال میکند.
در این راهکار نودها به زمانی برای شناسایی و اثبات تقلبی بودن یا نبودن دادهها نیاز دارند؛ بنابراین توان عملیاتی این روش، نسبت به دیگر راهکارهای لایه دو کمی کمتر است. اگر تراکنشهای ارسالی تقلبی باشد، این راهکار فرایندی برای اثبات تقلب را اجرا میکند و با استفاده از دادههای موجود در زنجیره اصلی اتریوم، محاسبات تراکنش صحیح را اجرا میکند. آنچه در این روش انگیزهی نودها برای صحتسنجی را افزایش میدهد، پاداش یا پنالتی است که در قالب دریافت یا از دست دادن اتر (ETH) به دست میآورند.
شبکههای مبتنی بر رولآپهای خوشبینانه با ارائه توان عملیاتی بیشتر، تأخیر کمتر و هزینههای گس پایینتر، مقیاسپذیری اتریوم را افزایش میدهند؛ در زمان نگارش این مقاله، هزینههای گس این شبکهها تا ۱۰ برابر ارزانتر از شبکهی اصلی اتریوم است! مزیت مجموعهی خوشبینانه نسبت به ZK-rollupها این است که مجموعههای خوشبینانه میتوانند قراردادهای هوشمند را به روشی مشابه با بلاک چین قراردادهای هوشمند زیربنایی، پشتیبانی کنند. از مهمترین پروژههایی مبتنی بر راهکار رولآپهای خوشبینانه میتوان به آپتیمیزم (Optimism) و آربیتروم (Arbitrum) اشاره کرد و برای پروژههای مبتنی بر رولآپهای دانشصفر هم میتوان Loopring، ZkSync و Starkware را نام برد.
ساید چین
سایدچین اولین راهکاری لایه دو معرفی شده است که امنیت تراکنشها را به صورت مجزا از شبکهی اصلی اتریوم تامین میکند. ساید چین (Sidechain) یا نام زنجیره جانبی بلاک چین مجزایی است که به موازات اتریوم فعالیت میکند و با یک پل (Bridge) به شبکهی تریوم متصل است. تراکنشها در این بلاک چین موازی اما مستقل انجام میشوند و بخش زیادی از آنها پس از پردازش و اجرا به کمک پل به شبکهی اصلی ارسال میشوند. این کار حجم کاری زیادی را از شبکهی اصلی خارج کرده و مقیاسپذیری شبکه را افزایش میدهد.
ساید چینها ممکن است برای تایید تراکنشها از الگوریتمی متفاوت با الگوریتم اجماع شبکهی اصلی اتریوم استفاده کنند و از آنجایی که به امنیت آن شبکه متکی نیستند، اطلاعات تراکنشها را در بلاک چین خود ذخیره کرده و به شبکهی اتریوم ارسال نمیکنند. در این راهکار بخشی از امنیت و غیرمتمرکز بودن فدای افزایش مقیاسپذیری می شود؛ پالیگان را میتوان به عنوان اصلیترین ساید چین اتریوم معرفی کرد.
پلاسما
پلاسما (Plasma) یکی دیگر از راهکارهای لایه دوم اتریوم برای حل مشکل مقیاسپذیری این شبکه است که انشعابی از شبکهی اصلی اتریوم گرفته و آنها را به چند شاخه تبدیل میکند. به هرکدام از این شاخهها یا زنجیرههای کوچک، پلاسما نام دارد و زنجیره اصلی اتریوم هم با عنوان زنجیرهی مادر شناخته میشود. در این راهکار بخش عمدهای از بارِ کاری پردازش و تایید تراکنشها به زنجیرههای پلاسما ارسال میشود و در نتیجه فشار از روی دوش زنجیرهی مادر بود، تاحدی برداشته شده و سرعت تراکنشها افزایش پیدا میکند.
علاوهبراین از آنجا که در این راهکار پهنای باند مورد نیاز برای انجام محاسبات و پردازشها از انشعاب اصلی تامین میشود، هزینه انجام تراکنشها هم به میزان قابلتوجهی کاهش مییابد. در راهکار پلاسما زنجیرهای کوچک به صورت دورهای و در فواصل زمانی مشخص، اطلاعات تراکنشها را به زنجیره اصلی ارسال میکنند و به همین دلیل گاهی گلوگاه ایجاد شده و تراکنشها در صف ارسال معلق باقی بمانند. در چنین شرایطی زمان انتظار حتی ممکن است به بیش از دو هفته هم برسد. از پروژههای مبتنی بر راهکار لایه دو پلاسما میتوان به Matic Network، Gazelle، Leap DAO و OMG اشاره کرد.
ولیدیوم
ولیدیوم (Validium) یکی دیگر از راهکارهای لایه دو است که در آن اعتبار تمام معاملات با استفاده از Zero-Knowledge Proofs یا همان اثبات با دانش صفر بررسی میشود و اثباتکننده میتواند بدون ارائهی اطلاعات جزئی تراکنش، به تاییدکنندهای آگاه از ارزش تراکنش، مدرکی مبنی بر انجام شدن تراکنش عرضه کند.
سازوکار ولیدیوم به ZK-Rollup شبیه است، با این تفاوت که و تنها تفاوت در این راهکار دادهها خارج از زنجیره نگهداری میشوند، اما در ZK-Rollup دادهها در دسترس و روی زنجیره هستند. توان عملیاتی با راهکار لایه دو ولیدیوم افزایش مییابد، اما در مقابل خطر مسدود شدن سرمایهی کاربران توسط اپراتورهای پروژههای اجرا شده با این راهکار نیز وجود دارد.
راهکارهای ترکیبی
برخی از پروژههای ارز دیجیتال از ترکیبی راهکارهای لایه دو اتریوم برای برطرف کردن مشکل مقیاسپذیری این شبکه استفاده میکنند. راهکارهای ترکیبی (Hybrid Solutions) میتوانند با جبران کردن برخی نقاط ضغف در روشهای معرفی شدهی بالا، راهکارهای قدرتمندتر و کارآمدتری ایجاد کنند. از معروفترین پروژههایی که با راهکار لایه دو ترکیبی مقیاسپذیری اتریوم را برطرف کرده است، میتوان به سلر (Celer) اشاره کرد. این پروژه با معماری ترکیبی، امنیت برنامههای غیرمتمرکز و عمومی را از ساید چین و امنیت زنجیرهی اصلی را از رولآپهای خوشبینانه تامین میکند.
بهترین پروژههای مبتنی بر راهکارهای لایه دو اتریوم
همانطور که از ابتدای مقاله بارها اشاره کردیم، راهکارهای لایه دو اتریوم برای افزایش مقیاسپذیری این شبکه ارائه شدهاند و پروژههای ارز یدیجیتال بسیاری هم بر پایهی آنها توسعه یافتهاند. در این بخش بهترینِ این پروژهها را معرفی میکنیم.
پالیگان
پالیگان از معروفترین پروژههای توسعه پیدا کرده بر پایهی راهکارهای لایه دوم اتریوم بوده و از چندین ساید چین ایجاد شده است. این پروژه از ترکیب رولآپهای خوشبینانه، دانش صفر و پلاسما برای افزایش مقیاسپذیری استفاده مرده و تعداد تراکنشهای شبکه اتریوم را از حدود ۱۳ تا ۱۷ تراکنش در ثانیه به ۷ هزار تراکنش رساند.
آربیتروم
آربیتروم یکی دیگر از پروژههای مبتنی بر راهکارهای لایه دو اتریوم است که از رولآپهای خوشبینانه برای رفع مشکل مقیاسپذیری استفاده میکند.
این پروژه از ماشین مجازی اتریوم پشتیبانی میکند و پروژههای ساخته شده روی اتریوم را میتوان به راحتی به آربیتروم انتقال داد. مشکل اصلی این پروژه، همان مشکل رایج در راهکار رولآپهای خوشبینانه است و داراییها برای خروج از شبکهی آربیتروم به زمانی برای شناسایی و اثبات تقلبی بودن یا نبودن نیاز دارند.
آربیتروم در حال حاضر کوین مخصوص به خود را ندارد و برای پرداخت تراکنشها باید مقداری اتریوم داشته باشید. این پروژه در مقایسه با پالیگان هزینه کارمزد بالاتری دارد، اما خب بهخاطر اتصال مستقیم به شبکهی اصلی اتریوم امنیت بیشتری هم ارائه میدهد.
اپتیمیسم
اپتیمیسم هم مانند آربیتروم از بهترین و موفقترین پروژههای مبتنی بر راهکارهای لایه دو اتریوم است از رولآپهای خوشبینانه برای رفع مشکل مقیاسپذیری استفاده میکند. این پروژه هم از ماشین مجازی اتریوم پشتیبانی میکند و توسعهدهندگان میتوانند برنامههای غیرمتمرکز خود را بهراحتی به این بلاک چین انتقال دهند.
تفاوت سازوکار پروژهی اپتیمیسم با پروژه آربیتروم در این است که روش صحتسنجی تراکنشها در کمی پیشرفتهتر بوده و EVM استفاده شده در آربیتروم علاوه بر زبان Solidity از زبانهای برنامه نویسی دیگری هم پشتیبانی میکند. اپتیمیسم با وجود توکنها حاکمیتی به عنوان پروژهای غیرمتمرکز شناخته میشود، با این حال میتوان در آن بلاکها را به صورت نسبتا متمرکز هم دنبال کرد.
عواقب اتریوم ۲ بر راهکارهای لایه دو اتریوم
برخی معتقدند با آمدن اتریوم ۲، مشکل مقیاسپذیری و مصرف انرژی بالای اتریوم حل میشود. مصرف کم انرژی، کارمزد پایین و حل مشکل اصلی مقیاسپذیری، از هدفهای اتریوم دو است. با اجرای اتریوم دو مشکل مصرف انرژی بالا و کارمزد بالای تراکنشها و همچنین تا حدودی مشکل مقیاسپذیری حل میشود؛ اما با توجه به این که شبکهی اتریوم هر روز شلوغتر میشود، باز مشکل شلوغی و مقیاسپذیری وجود خواهد داشت. بنابراین، میتوان گفت که با روی کار آمدن اتریوم دو، راهکارهای لایه دو همچنان در این شبکه مفید خواهند بود.
گفتار پایانی
در این مقاله دربارهی دلیل ایجاد شدن مشکل مقیاسپذیری در شبکهی اتریوم، آسیبهای آن و راهکارهای لایه دو برای رفع این مشکل صحبت کردیم. مقیاسپذیری یکی از بزرگترین مشکلات شبکهی اتریوم است که روی سرعت پردازش و انجام تراکنشها و هزینه کارمزد تاثیر منفی دارد.
راهکارهای لایه دو برای برطرف شدن این مشکل توسعه داده شدند. این راهکارها چارچوب و سازوکار واحدی نداشته و هرکدام نیز مزایا و معایب مخصوص به خود را دارند. مطرحترین پروژههای توسعه داده شده بر پایهی این راهکارها عبارتند از: پالیگان، آربیتروم و آپتیمیزم
بلاک چین |
لایه |
تعداد تراکنش در هر ثانیه |
گس فی |
بیت کوین |
لایه ۱ یا اصلی |
۷ |
۰٫۳ دلار |
اتریوم |
لایه ۱ یا اصلی |
۱۵ |
۰٫۷۵ دلار |
شبکه لایتنینگ |
لایه دو |
حدود ۱ میلیون |
بین ۰٫۱ تا ۱ دلار |
پالیگان |
ساید چین |
بین ۷ هزار تا ۶۰ هزار |
کمتر از ۰٫۰۰۰۰۱ دلار |
اپتیمیسم |
لایه دو (رولآپ خوشبینانه) |
بین ۱۰۰ تا هزار برابر اتریوم |
۰٫۱۴ دلار |
آربیتروم |
لایه دو (رولآپ خوشبینانه) |
بین ۱۰۰ تا هزار برابر اتریوم |
۰٫۰۵ دلار |
***
شما دربارهی راهکارهای لایه دو اتریوم چه دیدگاهی دارید؟ به نظر شما کدام از راهکارهای معرفی شده در این مقاله کارامدتر هستند؟
سوالات متداول
لایه دو اتریوم، لایهای روی لایه اصلی این بلاک چین است که برای بهبود کارایی لایه اصلی، بخشی از اطلاعات و تراکنشها را به آن منتقل میکنند.
- بهترین راهکار لایه دوم اتریوم چیست؟
راهکارهای لایه دو اتریوم هرکدام مزایا و معایب خود را دارند، اما برخی از بهترینهای آن عبارتند از رولآپها، پلاسما و کانالهای وضعیت؛ در این مقاله از بیت پین به طور مفصل با این راهکارها و سازوکار آنها آشنا میشویم.
سلام من کسی که تترهایم راازکیف پولم برداشت کرد برای سود ۱۰برابری مدت ۲ماه است که میگوید حق برداشت راواریز کن تاسودتو واریز کنم من نمیدونم این شرکت بیت دیجیتال دوباره میخواد کلاه برداری کنه من میگم حق برداشت کم کن سودمو بریز میگه نمیشه
سلام یک نفر به حساب سرمایه گذاری وسود 10برابری تترهای من راازکیف پولم برداشت کرد وکلاهبرداری کرد چطور میتوانم تترهایم را پس بگیرم ممنون راهنمایی کنید
سلام اگه یک شرکتی سودی درحساب کیف بیت پین من واریز کند رمزایمیل ورمزکیف پول را باید بدم به اونشرکت ورمز کدکه درایمیل میاد براش بخونم
سلام خیر نیازی به پسورد نیست فقط ادرس کیف پول کفایت میکنه
موفق باشید