نکات مهم خبر
- این تریدر نه میم کوینی خرید، نه روند قیمت را حدس زد، نه سراغ اهرم رفت؛ بلکه با استراتژی مهندسیشده در بازارسازی خودکار، از نوسانات بازار سود برد و تنها در دو هفته بازدهی ۲۲۰ برابری ثبت کرد.
- با اجرای صدها چرخه معاملاتی در روز، بدون ورود به موقعیتهای خطرناک یا نگهداری دارایی، این استراتژی توانست با انضباطی مثالزدنی، حداکثر افت سرمایه را به زیر ۶.۵٪ محدود کند.
- داستان این تریدر ناشناس نشان میدهد که آینده معاملات رمزارزی دیگر در پیشبینی قیمت نیست، بلکه در ساخت ابزارهای خودکار، کاهش تأخیر (latency) و مدیریت علمی نقدشوندگی نهفته است.
در عرض تنها دو هفته، یک تریدر ناشناخته توانست 6,800 دلار را بدون خرید و فروش میم کوینها، پیشبینی جهت قیمت یا هایپ ETF، به ۱.۵ میلیون دلار تبدیل کند.
این تریدر رمزارزی بهجای روشهای هیجانی، موفق شد یک استراتژی پیچیده بازارسازی در دنیای رمزارزها را اجرا کند: معاملاتی با فرکانس بالا، بدون ریسک جهتگیری قیمت (delta-neutral) و با تکیه بر تخفیفهای کارمزد برای سفارشدهندگان (maker rebates). او بیسروصدا به یکی از منابع اصلی نقدشوندگی در یک پلتفرم معاملات آتی دائمی تبدیل شد و یکی از کارآمدترین و سودآورترین تاکتیکهای معاملاتی سال ۲۰۲۵ را اجرا کرد.
این عملکرد، اوج مهارت در مدیریت زیرساخت بود – از جمله سرورهای هممحل (colocation)، خودکارسازی و کاهش حداکثری ریسکهای قیمتی.
نتیجه اقدامات او چه بود: بازدهی ۲۲۰ برابری از طریق یک استراتژی «سازنده نقدشوندگی» یا Liquidity Maker که اغلب تریدران خرد حتی جرئت امتحانش را ندارند.
داستان از چه قرار بود؟
تا اواسط سال ۲۰۲۵، صرافی غیرمتمرکز معاملات آتی دائمی به نام Hyperliquid بیسروصدا به محلی برای تست سبک خاصی از معاملات رمزارزی تبدیل شده بود.
ردیابهای آنچین شروع به پیگیری کیف پولی کردند که از اوایل ۲۰۲۴ معاملات آتی دائمی سولانا و داراییهای دیگر را با سرمایهای کمتر از 200 هزار دلار آغاز کرده بود.
تا ژوئن، این کیف پول بیش از ۲۰.۶ میلیارد دلار حجم معاملات انجام داده بود و بیش از ۳٪ از کل نقدشوندگی سمت سفارشدهنده (maker-side) پلتفرم را به خود اختصاص داده بود. جالب آنکه آنچه توجهها را جلب کرد، نه موقعیتهای بزرگ یا پامپ قیمت، بلکه انضباط معاملاتی این فرد بود.
این استراتژی، ریسک خالص (delta) را زیر 100 هزار دلار نگه میداشت، از شکستهای بزرگ پرهیز میکرد و برداشتهای منظم داشت. این تریدر در پلتفرمهایی مانند Hypurrscan.io لقب «شبح نقدشوندگی» گرفت.
استراتژی بازارسازی در رمزارز: تاکتیکهای سودآور معاملاتی
در قلب این استراتژی پرریسک رمزارزی، سه عنصر کلیدی وجود داشت: اجرای دقیق، محدودسازی ریسک و ساختاری که هدفش سود بردن از نوسان بود، نه پیشبینی آن.
سفارشگذاری یکطرفه
ربات فقط در سمت خرید یا فروش سفارش میگذاشت، نه هر دو – این کار نقدشوندگی جهتدار در مقیاس کوچک ایجاد میکرد. برخلاف بازارسازی کلاسیک که متقارن است، این سیستم یکطرفه ریسک انبارداری را کاهش داده و استراتژی را چابکتر و مؤثرتر میکرد.
استخراج تخفیف در مقیاس وسیع
محرک اصلی درآمد، تخفیف سفارشدهنده (maker rebate) بود؛ حدود ۰.۰۰۳۰٪ به ازای هر معامله. این یعنی ۳ سنت به ازای هر هزار دلار. ولی وقتی این عدد روی میلیاردها دلار اعمال شود، مقیاس سود به شدت رشد میکند. این تاکتیک فقط با رباتهای خودکار و زیرساختهای بهینهشده برای تأخیر پایین (low-latency) جواب میدهد.
داشبورد تریدر
لایه اجرای فوقسریع
در طول این دو هفته، این تریدر حدود ۱.۴ میلیارد دلار حجم جابهجا کرد؛ یعنی صدها چرخه خرید و فروش در روز. این فقط زمانی ممکن است که رباتها روی سرورهای هممحل با صرافی اجرا شوند و با دفتر سفارشات آن هماهنگ باشند.
مدیریت ریسک دقیق
با وجود عبور میلیاردها دلار از این کیف پول، بیشینه ضرر تنها ۶.۴۸٪ بود. این استراتژی نمونهای بینقص از مدیریت ریسک برای تریدران کریپتو بود که اجازه نمیداد نوسانات بازار، او را به دردسر بیندازد.
بدون اسپات، استیک یا حدسزدن
این سیستم به جای اختلاف قیمت بین بازار نقدی و آتی، فقط بر معاملات آتی دائمی تکیه داشت و کاملاً خنثی طراحی شده بود – مبتنی بر نوسان و نقدشوندگی، نه پیشبینی قیمت.
در نگاه اول، این عملکرد شبیه یک شانس است: 6,800 دلار به ۱.۵ میلیون دلار. اما در واقع، پشت آن استراتژیای با مهندسی دقیق، بهرهگیری از ناکارآمدیهای ساختاری، مقیاس بالا و خودکارسازی وجود دارد.
در مقایسه، حتی جسورانهترین استراتژیهای فارمینگ یا استیکینگ هم بهندرت بیش از ۱۰ برابر سود در این بازه زمانی میدهند.
چه چیزی این استراتژی را خاص میکند؟
دقت، روش و برتری در ساختار بازار، آن را از بقیه متمایز میکند.
اجرای یکطرفه در برابر بازارسازی سنتی
درحالیکه اغلب بازارسازها همزمان سفارش خرید و فروش میگذارند، این تریدر تنها یکی را در هر زمان ثبت میکرد و با الگوریتم دقیق جابهجا میشد.
آربیتراژ با محوریت تخفیف
این استراتژی با گرفتن تخفیف از هر معامله در صرافی غیرمتمرکز دائمی سود میبرد. هرچه حجم معاملات بیشتر، سود بیشتر.
اتوماسیون با فرکانس بالا
برای اینکه در ۱۴ روز به ۱.۴ میلیارد دلار برسد و صدها چرخه در روز بچرخد، حتماً از رباتهایی استفاده کرده که از طریق ابزارهایی مانند داشبورد Hypurrscan.io به صرافی متصل بودند.
قابل کپیبرداری نیست
تریدران معمولی نمیتوانند بهسادگی آن را اجرا کنند. نیاز به سرعت، سرمایه، برنامهنویسی دقیق و دسترسی به عمق بازار دارد – دقیقاً برعکس چیزی که بشود بهسادگی پیادهسازی کرد.
در مقایسه با سایر استراتژیها
این روش بر بهرهبرداری از تفاوت ساختار اسپات و آتی تمرکز دارد، نه پیشبینی حرکت سولانا یا اتریوم. تفاوتی شبیه به اداره کردن کازینو در برابر بازی کردن در آن.
بیشتر بخوانید: میکر و تیکر چه کسانی در بازار هستند؟
ریسکها و نکات مهم در مدیریت ریسک
این مدل هرچند جذاب است، اما بیعیب نیست. درواقع، همان عناصری که باعث موفقیت میشوند، میتوانند عامل آسیبپذیری هم باشند.
ریسک زیرساخت
ربات ممکن است از کار بیفتد. صرافی ممکن است قطع شود. اتصال سرورها مختل شود. هر اختلالی در این سیستم حساس میتواند جریان تخفیف را متوقف کند و تریدر را وسط یک چرخه گرفتار کند.
ریسکهای خاص استراتژی
سفارشگذاری یکطرفه ذاتاً در برابر تغییرات بازار حساس است. وقتی نوسانات ناگهانی رخ دهد یا ETF اتریوم ناگهان جریان ورودی جذب کند، تریدران حرفهای میتوانند الگوهای شما را شناسایی کرده و علیهتان معامله کنند.
محدودیت در تکرار
حتی اگر کسی این مدل را درک کند، اجرای آن نیاز به سرمایه، دسترسی فنی و واکنشهای در حد میلیثانیه دارد – چیزی که از دسترس اکثر بازار خارج است.
استراتژیهای فرکانس بالا در DEXها ممکن است برای مدتی از دید ناظران پنهان بمانند، اما سختگیریهای KYC یا بهروزرسانی قراردادهای هوشمند، ناگهان زمین بازی را تغییر میدهد. همچنین ریسک MEV را هم نباید فراموش کرد.