غیرمتمرکزسازی چگونه دنیا را متحول خواهد کرد؟

تاریخ انتشار: 27 شهریور 1402 | آخرین به‌روزرسانی: 3 مهر 1402
زمان مطالعه:  11 دقیقه
غیرمتمرکزسازی چگونه دنیا را متحول خواهد کرد؟

غیرمتمرکزسازی، فرایندی است که عدالت، برابری و شفافیت را برای پلتفرم‌ها به ارمغان می‌آورد، اما این رویکرد چگونه می‌تواند راه خود را پیدا کند و دنیا را به نفع توسعه‌دهندگان، کارآفرینان و جوامع تغییر دهد.

غیرمتمرکزسازی یا Decentralization، به معنای توزیع قدرت و اختیار از مرکز یا سازمانی به چندین واحد کوچک‌تر و مستقل است. این مفهوم در زمینه‌های مختلفی مانند سیاست، اقتصاد، فناوری و… کاربرد داشته و فواید و مزایای زیادی را به ارمغان می‌آورد. برای اینکه ببینیم غیرمتمرکز‌سازی یا تمرکززدایی چگونه می‌تواند دنیای پیش رویمان را متحول کند، بیایید کمی به عقب برگشته و سیر تکامل اینترنت را با هم دوره کنیم.

اینترنت، حتی قبل از وب هم وجود داشت؛ اینترنت، شبکه‌ای جهانی از کامپیوترها است که از طریق پروتکل اینترنت (IP) به یکدیگر متصل شده‌اند. این شبکه ابتدا در دهه ۱۹۶۰ توسط دولت ایالات متحده برای اهداف نظامی در جنگ سرد با شوروی توسعه پیدا کرد. در آن زمان، ایالات متحده، کامپیوتری مرکزی داشت که تسلیحات اتمی را کنترل می‌کرد و اینترنتی که توسعه داده بود هم فقط برای انتقال داده‌های متنی کاربرد داشت.

ایالات متحده برای اطمینان از غیرفعال نشدن سیستم‌هایش در طول حملات، سیستم غیرمتمرکز مخابراتی از چندین کامپیوتر مستقر در سراسر کشور ایجاد کرده بود که در صورت حمله هسته‌ای هم بتواند کار کند و همین اقدام جرقه‌ای بود برای اینترنت و ایده غیرمتمرکزسازی (Decentralization) یا همان تمرکززدایی!

در سال ۱۹۸۹، تیم برنرز لی، شامل گروهی از دانشمند علوم کامپیوتر، پروتکل انتقال هایپرتکست (HTTP) را ایجاد کرد؛ پروتکلی که دسترسی از طریق شبکه جهانی کامپیوترها (world Wide Web) به اطلاعات متنی و گرافیکی را امکان‌پذیر می‌کرد؛ این فناوری به وب معروف شد.

دنیای وب به‌سرعت محبوبیت پیدا کرد و اینترنت را به ابزاری قدرتمند برای ارتباط، آموزش و تجارت در اختیار افرادی خاص قرار داد. با اینکه امروزه، اینترنت برای طیف گسترده‌ای از فعالیت‌ها از جمله مرور وب، ارسال و دریافت ایمیل، شبکه‌های اجتماعی و تجارت الکترونیکی کاربرد دارد، اما در ابتدای عرضه شدنش، مفهومی خیلی تخصصی بود و بیشتر محققان و دانشجویان از آن استفاده می‌کردند.

دو دوره اول اینترنت

در طول اولین دوره اینترنت یا همان وب 1، از دهه ۱۹۷۰ تا اوایل دهه ۲۰۰۰، خدمات اینترنتی بر اساس پروتکل های متن‌باز ساخته و توسط جامعه اینترنتی کنترل می‌شدند؛ به این معنی که افراد یا سازمان‌ها می‌توانستند حضور اینترنتی خود را افزایش دهند و بدانند که قوانین بازی بعداً تغییر نخواهد کرد. بزرگ‌ترین پلتفرم‌های وب، مانند یاهو، گوگل، آمازون، فیس‌بوک، لینکدین و یوتیوب در این دوران شروع به فعالیت کردند و هم‌زمان هم اهمیت پلتفرم‌های متمرکز مانند AOL، که بیشتر با نام «آمریکا آنلاین» شهرت دارد و شرکت آمریکایی سرویس‌دهنده اینترنتی و رسانه‌ای است، به‌شدت کاهش یافت.

البته دقت داشته باشید که محتوای منتشر شده در وب 1، فقط خواندنی (Read Only) بود. در طول دوره دوم اینترنت یا وب 2، از اواسط دهه ۲۰۰۰ تاکنون، شرکت‌های فناوری انتفاعی، به‌ویژه گوگل، اپل، فیس‌بوک و آمازون (GAFA)، نرم‌افزار و خدماتی را توسعه دادند که به‌سرعت از قابلیت‌های پروتکل‌های متن‌باز پیشی گرفتند.

رشد انفجاری گوشی‌های هوشمند هم این روند را تسریع کرد، چرا که اپلیکیشن‌های این گوشی‌ها، اکثریت میزان استفاده از اینترنت را به خود اختصاص دادند؛ در نهایت کاربران از سرویس‌های متن‌باز به سرویس‌های پیچیده‌تر و متمرکز مهاجرت کردند و حتی زمانی که همچنان به پروتکل‌های متن‌بازی مانند وب دسترسی داشتند هم معمولاً این کار را با میانجی‌گری نرم‌افزار و خدماتی از همان غول‌های فناوری (GAFA) انجام می‌دادند. هر فردی می‌توانست فارغ از مهارت‌های فنی، محتوا منتشر کند و به همین دلیل هم وب آزاد به‌تدریج رو به نابودی می‌رفت.

سومین دوره اینترنت

خبر خوب این بود که میلیاردها نفر به فناوری‌های شگفت‌انگیزی دسترسی پیدا کردند که استفاده از بسیاری از آن‌ها رایگان بود، اما در آن‌سوی ماجرا، فعالیت برای استارت‌آپ‌ها، تولیدکنندگان محتوا و سایر گروه‌ها بسیار سخت‌تر شد و دیگر نمی‌توانستند حضور اینترنتی خود را بدون نگرانی در مورد تغییر قوانین توسط پلتفرم‌های متمرکز و از بین بردن مخاطبان و سودشان، گسترش دهند. این موضوع به نوبه خود، نوآوری را تحت‌تأثیر قرار داد و باعث شد تا جذابیت و پویای اینترنت کاهش پیدا کند.

تمرکز نیز تنش‌های اجتماعی گسترده‌تری را ایجاد کرد که در بحث‌هایی مانند اخبار جعلی، ربات‌های حمایت‌شده دولتی، نبود پلتفرمی برای مذاکره کاربران، قوانین حریم خصوصی اتحادیه اروپا و تعصبات الگوریتمی، تجلی پیدا کردند. این بحث‌ها، با گذشت زمان تشدید شدند. اصطلاح وب 1 یا وب 2، اصطلاحی ابداعی است که توسط فردی به نام تیم اورایلی (Tim O’Reilly) ایجاد شد. پس در ادامه وب 3 را نیز خواهیم داشت که عمدتاً به غیرمتمرکزسازی یا تمرکززدایی (Decentralization) مجدد وب اشاره دارد.

دانلود هشتمین ماهنامه دامیننس

ارزیابی جامع تاثیر زیست‌محیطی بیت کوین

    وب 3؛ سومین دوره اینترنت

    در زمان وب 2، مقررات دولتی بر شرکت‌های بزرگ اینترنتی تحمیل می‌شدند؛ درواقع فرض بر این بود که اینترنت مشابه شبکه‌های ارتباطی گذشته مانند شبکه‌های تلفنی، رادیویی و تلویزیون است؛ اما شبکه‌های مبتنی بر سخت‌افزار موجود در گذشته، اساساً با اینترنت، شبکه‌ای مبتنی بر نرم‌افزار، تفاوت دارند. زمانی که شبکه‌های مبتنی بر سخت‌افزار ساخته می‌شوند، بازسازی آن‌ها تقریباً غیرممکن است، در مقابل شبکه‌های مبتنی بر نرم‌افزار را می‌توان از طریق نوآوری کارآفرینانه و نیروهای بازار، بازسازی کرد.

    اینترنت، شبکه‌ای مبتنی بر نرم‌افزار نهایی است که از یک لایه هسته، نسبتاً ساده تشکیل شده است و میلیاردها کامپیوتر کاملاً قابل‌برنامه‌ریزی را به هم متصل می‌کند. نرم‌افزارها، صرفاً کدگذاری اندیشه‌های انسانی هستند و به‌این‌ترتیب فضای طراحی تقریباً نامحدودی دارد. کامپیوترهای متصل به اینترنت، به‌طورکلی، آزاد هستند تا هر نرم‌افزاری را که صاحبانشان انتخاب می‌کنند، اجرا کنند.

    هر آنچه که بتوان تصور کرد، با مجموعه انگیزه‌های مناسب، می‌تواند به‌سرعت در سراسر اینترنت منتشر شود. پس معماری اینترنت، نقطه تلاقی خلاقیت فنی و طراحی انگیزشی است.

    اینترنت، هنوز در مراحل اولیه تکامل خود به سر می‌برد: خدمات اصلی اینترنت احتمالاً در دهه‌های آینده، به طور کامل بازسازی می‌شوند. این امر توسط شبکه‌های رمزنگاری – اقتصادی، تعمیم ایده‌هایی است که ابتدا در بیت کوین معرفی شد و در اتریوم توسعه یافت. شبکه‌های کریپتویی، بهترین ویژگی‌های دو دوره اول اینترنت را با هم ترکیب می‌کنند:

    شبکه‌های کریپتویی، شبکه‌های غیرمتمرکز و تحت کنترل جامعه هستند با قابلیت‌هایی که در نهایت از پیشرفته‌ترین سرویس‌های متمرکز فراتر خواهند رفت.

    چرا غیرمتمرکزسازی اهمیت دارد؟

    تا اینجا متوجه شدیم دنیای وبِ رایج امروز، ناکارآمد و معیوب است. غیرمتمرکزسازی یا تمرکززدایی (Decentralization) مفهومی است که معمولاً درست درک نمی‌شود. برای مثال، گاهی غیرمتمرکز بودن شبکه‌های کریپتویی به مقاومت آن‌ها در برابر سانسور دولتی یا داشتن دیدگاه‌های سیاسی آزادی‌خواهانه تعبیر می‌شود، اما این‌ها دلایل اصلی مهم بودن تمرکززدایی و غیرمتمرکزسازی نیستند.

    بیایید به مشکلات پلتفرم‌های متمرکز نگاهی بیندازیم. پلتفرم‌های متمرکز چرخه عمری قابل‌پیش‌بینی را دنبال می‌کنند. وقتی شروع به کار می‌کنند، هر کاری که می‌توانند برای جذب کاربران و سرویس‌‌دهندگان شخص ثالث مانند توسعه‌دهندگان، مشاغل و رسانه‌‌ها، انجام می‌دهند. البته این اقدامات را برای ارزشمندتر کردن خدمات خود انجام می‌دهند، چرا که پلتفرم‌ها (طبق تعریف)، سیستم‌هایی با اثرات چند‌وجهی هستند. همان‌طور که پلتفرم‌ها طبق منحنی S، رشد می‌کنند، قدرت آن‌ها هم در مقابل کاربران و اشخاص ثالث به طور پیوسته افزایش می‌یابد.

    اهمیت غیرمتمرکزسازی

    بسیاری از فرایندهای طبیعی، مانند منحنی‌های فراگیری سیستم‌های ‌پیچیده، پیشرفتی را از ابتدای راه‌اندازی نشان می‌دهند که در طول زمان، سرعت می‌گیرد و به اوج خود نزدیک می‌شود؛ هنگامی که مدل ریاضی خاصی برای این پیشرفت وجود ندارد، اغلب از منحنی S استفاده می‌شود.

    زمانی که عملکرد پلتفرم‌های متمرکز به بالای منحنی S رسید، روابطشان با شرکت‌کنندگان شبکه از مقداری مثبت به صفر میل می‌کند. پس از آن، ساده‌ترین راه برای ادامه رشد، استخراج داده‌های کاربران و رقابت با دیگر پلتفرم‌های متمرکز بر سر مخاطبان و سودآوری از آن‌ها است. نمونه‌های تاریخی این رقابت عبارت‌اند از: مایکروسافت در مقابل نت اسکیپ، گوگل در برابر Yelp، فیس‌بوک در مقابل Zynga و ایکس (توییتر سابق) در مقابل کلاینت‌های شخص ثالث.

    برای کلاینت‌های اشخاص ثالث، این تغییر روند از همکاری به رقابت مانند طعمه‌گذاری (نمایش آگهی‌های اغراق‌آمیز به مشتری برای جلب‌توجه و ارسال کالاهای آگهی‌نشده به او) است. با گذشت زمان، بهترین کارآفرینان، توسعه‌دهندگان و سرمایه‌گذاران نسبت به توسعه برنامه‌های روی پلتفرم‌های متمرکز محتاطانه‌تر عمل می‌کنند و حالا چندین دهه تجربه نشان می‌دهد که انجام چنین کاری، درنهایت به نا‌امیدی ختم خواهد شد.

    علاوه بر این، کم‌کم حریم خصوصی کاربران از بین خواهد رفت، دیگر کنترلی روی داده‌های خود نخواهند داشت و در برابر نقض‌های امنیتی آسیب‌پذیر می‌شوند؛ این دست از مشکلاتِ پلتفرم‌های متمرکز، احتمالاً در آینده بیشتر آشکار خواهد شد.

    بیشتر بخوانید: حریم خصوصی در وب 3 چیست و انواع آن کدامند؟

    ورود شبکه‌های کریپتویی

    شبکه‌های کریپتویی شبکه‌هایی هستند که روی بستر اینترنت راه‌اندازی شده‌اند:

    • از مکانیسم‌های اجماع مانند زنجیره‌های بلوکی برای حفظ و به‌روزرسانی وضعیت خود استفاده می‌کنند
    • از ارزهای دیجیتال (کوین یا توکن) برای تشویق مشارکت‌کنندگان در اجماع (ماینرها یا اعتبارسنج‌ها) و سایر شرکت‌کنندگان در شبکه استفاده می‌کنند.

    برخی از شبکه‌های کریپتویی، مانند اتریوم، پلتفرم‌های برنامه‌نویسی عمومی هستند که تقریباً برای هر هدفی می‌توان از آن‌ها استفاده کرد. برخی دیگر از شبکه‌های کریپتویی هم اهداف خاصی را دنبال می‌کنند. برای مثال بیت‌ کوین در درجه اول برای ذخیره ارزش، Golem برای انجام محاسبات و Filecoin برای ذخیره‌سازی غیرمتمرکز فایل در نظر گرفته شده است.

    پروتکل‌های اولیه اینترنت، مشخصاتی فنی بودند که کارگروهی از متخصصین یا سازمان‌های غیرانتفاعی، برای دستیابی به اهدافی مشخص، ایجاد می‌شدند و بر همسویی منافع در جامعه اینترنتی برای به پذیرش تکیه داشتند. این پروتکل‌ها در مراحل اولیه توسعه اینترنت به‌خوبی پاسخگو بودند، اما از اوایل دهه ۱۹۹۰ تعداد کمی از پروتکل‌های جدید مورد پذیرش گسترده قرار گرفتند.

    شبکه‌های کریپتویی با ارائه انگیزه‌های اقتصادی به توسعه‌دهندگان، حافظان و سایر شرکت‌کنندگان در شبکه، در قالب توکن، این مشکلات را برطرف می‌کنند. آن‌ها همچنین از نظر فنی هم بسیار قوی‌تر از پروتکل‌های اولیه هستند؛ برای مثال، می‌توانند حالت خود را حفظ کرده و تغییرات دلخواه را در همان حالت موجود، پیاده کنند، کاری که پروتکل‌های گذشته از پسِ آن برنمی‌آمدند.

    شبکه‌های کریپتویی، برای اطمینان از بی‌طرف باقی ماندن در حین رشد و جلوگیری از طعمه‌گذاری پلتفرم‌های متمرکز، از مکانیسم‌های متعددی استفاده می‌کنند:

    • ابتدا، قرارداد بین شبکه‌های کریپتویی و شرکت‌کنندگان در کد، به صورت متن‌باز اجرا می‌شود.
    • در مرحله بعد هم این شبکه‌ها از طریق مکانیسم‌هایی تحت کنترل هستند، به این صورت که اعضای شبکه زمانی که درک می‌کنند سازمان در حال کاهش کیفیت یا منفعت برای اعضا است، اساساً می‌توانند از طریق حاکمیت اجتماعی، هم به صورت آن‌چین (از طریق پروتکل) و هم به صورت آف‌چین (از طریق ساختارهای اجتماعی پیرامون پروتکل) دو واکنش احتمالی نشان می‌دهند: می‌توانند با فروش کوین‌های خود یا در موارد حاد با فورک کردن پروتکل از شبکه خارج شوند یا اینکه نظر خود را بیان کنند (تلاش برای بهبود از طریق شکایت یا پیشنهاد برای تغییر).

    به طور خلاصه، شبکه‌های کریپتویی، مشارکت‌کنندگان شبکه را برای همکاری در جهت هدفی مشترک، یعنی رشد شبکه و قدردانی از عرضه توکن، هماهنگ می‌کنند. این همسویی یکی از اصلی‌ترین دلایلی است که بیت کوین، حتی بعد از رشد شبکه‌های کریپتویی دیگر مانند اتریوم، همواره در مسیر رشد و شکوفایی حرکت می‌کند.

    شبکه‌های کریپتویی امروزی به این دلیل که از برخی محدودیت‌ها رنج می‌برند، نمی‌توانند پلتفرم‌های متمرکز را به چالش بکشند؛ مهم‌ترین این محدودیت‌ها به عملکرد و مقیاس پذیری شبکه ها مرتبط است. این محدودیت‌ها در چند سال آینده احتمالاً رفع شده و شبکه‌هایی که لایه زیرساخت پشته کریپتو را تشکیل می‌دهند، ایجاد می‌شوند و پس از آن دیگر تمام تمرکز شرکت‌کنندگان شبکه بر ساخت برنامه‌های کاربردی روی این زیرساخت، خواهد بود.

    غیرمتمرکزسازی چگونه پیروز خواهد شد؟

    این که بگوییم شبکه‌های غیرمتمرکز باید پیروز شوند با اینکه بگوییم آن‌ها پیروز خواهند شد، تفاوت دارد. بیایید کمی با خوش‌بینی به این موضوع نگاه کنیم.

    می‌دانیم که نرم‌افزارها و خدمات وب، توسط توسعه‌دهندگان ساخته می‌شوند؛ میلیون‌ها توسعه‌دهنده بسیار ماهر در سراسر جهان وجود دارند که بخش کوچکی از آن‌ها در شرکت‌های فناوری بزرگ کار می‌کند، بخش کوچک دیگری از آن‌ها روی توسعه محصولات جدید تمرکز دارند، اما باید در نظر داشته باشیم که بسیاری از مهم‌ترین پروژه‌های نرم‌افزاری تاریخ توسط استارت‌آپ‌ها یا جوامعی از توسعه‌دهندگان مستقل ایجاد شده‌اند. ویلیام نلسون جوی (William Nelson Joy) یا بیل جوی، دانشمند علوم کامپیوتر و یکی از بنیان‌گذاران شرکت سان مایکرو سیستمز در این باره می‌گوید:

    مهم نیست شما چه کسی هستید، باهوش‌ترین افراد اغلب برای دیگری کار می‌کنند.

    شبکه‌های غیرمتمرکز دقیقاً به همان دلیلی که در دوره اول اینترنت پیروز شدند، می‌توانند در دوره سوم اینترنت هم پیروز شوند، تنها کافی است تا قلب و ذهن کارآفرینان و توسعه‌دهندگان را تسخیر کنند.
    مثالی واضح، رقابت در دهه ۲۰۰۰ بین ویکی‌پدیا و رقبای متمرکز آن مانند انکارتا (Encarta) است. اگر این دو محصول را در اوایل دهه ۲۰۰۰ با هم مقایسه کنید، Encarta محصول به‌مراتب بهتری بود، با پوشش موضوعی بهتر و دقت بالاتر، اما ویکی‌پدیا با سرعت بسیار بیشتری پیشرفت کرد، چرا که جامعه‌ای فعال از مشارکت‌کنندگان داوطلب داشت که جذب رفتارهای غیرمتمرکز و جامعه‌مدار این پلتفرم شده بودند.

    در سال ۲۰۰۵، ویکی‌پدیا محبوب‌ترین سایت مرجع در اینترنت بود و انکارتا هم در سال ۲۰۰۹ تعطیل شد. درسی که باید از این مثال بگیریم این است که وقتی سیستم‌های متمرکز و غیرمتمرکز را با هم مقایسه می‌کنیم، باید پویایی را به‌عنوان فرایند، در مقابل استاتیک بودن، به‌عنوان محصولاتی غیرمنعطف قرار دهیم. سیستم‌های متمرکز اغلب پرقدرت شروع به فعالیت می‌کنند، اما پس از آن دیگر سرعت پیشرفتشان به مشارکت و خواست کارمندان شرکت‌های حامی آن‌ها بستگی دارد.

    سیستم‌های غیرمتمرکز قبل از توسعه کامل، راه‌اندازی می‌شوند، اما تحت شرایط مناسب، به طور تصاعدی رشد می‌کنند، چرا که در طول مسیر، مشارکت‌کنندگان جدیدی را به خود جذب می‌کنند. علاوه بر این، در شبکه‌های کریپتویی، چندین لایه برای ارائه بازخوردها در جهت بهبود سیستم وجود دارند:

    • توسعه‌دهندگان پروتکل اصلی
    • توسعه‌دهندگان شبکه‌های کریپتویی مکمل
    • توسعه‌دهندگان برنامه‌های شخص ثالث
    • ارائه‌دهندگان خدماتی که شبکه را اداره می‌کنند

    این لایه‌ها در ازای ارائه بازخوردها، توکن پروژه را دریافت کرده و با این کار، انگیزه لازم برای مشارکت در شبکه را پیدا می‌کنند؛ درست مشابه اتفاقی که برای بیت کوین و اتریوم رخ داد. چنین چرخه‌ای، سرعت توسعه جوامع کریپتویی را افزایش دهد؛ البته گاهی اوقات هم منجر به نتایجی منفی مانند مصرف بیش از حد برق برای استخراج می‌شود.

    این سؤال که بین سیستم‌های غیرمتمرکز و سیستم‌های متمرکز، کدام در عصر بعدی اینترنت پیروز خواهند شد، به این موضوع محدود خواهد شد که کدام سیستم می‌تواند قانع‌کننده‌ترین محصولات را ارائه دهد؛ به همین ترتیب هم مشخص خواهد شد که توسعه‌دهندگان ماهرتر و کارآفرینان کارآمدتر، در کنار کدام سیستم فعالیت خواهند کرد.

    پیروزی غیرمتمرکزسازی

    غول‌های فناوری (GAFA) مزایای بسیاری، مانند ذخایر نقدی، پایگاه‌های کاربری گسترده و زیرساخت‌های عملیاتی دارند؛ در مقابل شبکه‌های کریپتویی، برای توسعه‌دهندگان و کارآفرینان بسیار جذاب‌تر هستند. چنانچه این شبکه‌ها بتوانند توجه توسعه‌دهندگان و کارآفرینان بیشتری را به خود جلب کنند، می‌توانند منابع بسیار بیشتری نسبت به GAFA گرد هم آورند و محصولات خود را خیلی سریع‌تر از غول‌های فناوری متمرکز توسعه دهند. پروژه غیرانتفاعی Farmer & Farmer که رابطه بین انسان و فناوری را بررسی می‌کند، در این باره می‌گوید:

    اگر در سال ۱۹۸۹ از مردم می‌پرسیدید که برای بهتر کردن زندگی خود به چه نیاز دارید، بعید بود که بگویند به شبکه غیرمتمرکزی از نودهای اطلاعاتی که با استفاده از هایپرتکست به هم متصل شده‌اند.

    پلتفرم‌های متمرکز اغلب در هنگام راه‌اندازی با برنامه‌های جذابی همراه می‌شوند: فیس‌بوک، شبکه اجتماعی خود را داشت و آیفون برنامه‌های کلیدی منحصربه‌فرد. در مقابل، پلتفرم‌های غیرمتمرکز اغلب نیمه‌کاره و بدون موارد استفاده واضحی راه‌اندازی می‌شوند. در نتیجه، باید دو مرحله برای ایجاد تناسب بین محصول و بازار را طی کنند:

    • مرحله اول: بین پلتفرم و توسعه‌دهندگان/کارآفرینانی که پلتفرم را تکمیل و اکوسیستم را ایجاد می‌کنند، ارتباط برقرار کنند.
    • مرحله دوم: بین پلتفرم/اکوسیستم و کاربران نهایی ارتباط برقرار کنند

    بی‌توجهی به این فرایند دومرحله‌ای، همان روندی است که باعث می‌شود بسیاری از افراد؛ شامل غول‌های فناوران پیشرفته، پتانسیل پلتفرم‌های غیرمتمرکز را دست کم بگیرند.

    عصر بعدی اینترنت

    شبکه‌های غیرمتمرکز، راه‌حل معجزه‌آسایی نیستند که تمام مشکلات اینترنت را برطرف کنند، اما رویکرد بسیار بهتری در مقایسه با سیستم‌های متمرکز ارائه می‌دهند. برای مثال، برطرف کردن مشکل اسپم در توییتر را با مشکل اسپم‌ها و هرزنامه‌های ایمیلی مقایسه کنید. از زمانی که توییتر شبکه خود را به روی توسعه‌دهندگان شخص ثالث بست، تنها شرکتی که روی اسپم در توییتر فعالیت می‌کند، خود توییتر است.

    در مقابل، صدها شرکت وجود دارند که با میلیاردها دلار سرمایه‌گذاری تأمین مالی می‌شوند و سعی دارند با هرزنامه‌های ایمیلی، مبارزه کنند. با اینکه مشکل هرزنامه‌های ایمیلی هنوز حل نشده، اما پیشرفت‌های قابل‌توجهی در این مسیر دیده می‌شود، چرا که اشخاص ثالث می‌دانند که پروتکل ایمیل، غیرمتمرکز است، بنابراین می‌توانند بدون نگرانی در مورد تغییر قوانین بازی، کسب‌وکارهایی را در ارتباط با آن ایجاد کنند.

    دانلود کتابچه نحوه دریافت وام با ارزهای دیجیتال

    در این کتابچه با نحوه دریافت وام با ارزهای دیجیتال آشنا می‌شوید. از نحوه ثبت‌نام تا آشنایی با مزایا و معایب این گونه وام‌ها مطلع می‌شوید.

      اگر مشکل حاکمیت شبکه را هم در نظر بگیرید، می‌بینید که امروزه در پلتفرم‌های متمرکز، تنها برخی افراد حق این را دارند تا درباره رتبه‌بندی اطلاعات، فیلتر شدن آن‌ها، ارتقای کارمندان، اخراج شدن آن‌ها و سایر انتخاب‌ها تصمیم‌گیری کنند. در‌حالی‌که، در شبکه‌های کریپتویی، این تصمیمات توسط جامعه و با استفاده از مکانیسم‌های باز و شفاف اتخاذ می‌شوند. همان‌طور که در زندگی روزمره هم دیده‌ایم، سیستم‌های دموکراتیک، با وجود برخی نواقص و محدودیت‌ها، بسیار بهتر از سایر سیستم‌ها عمل می‌کنند.

      پلتفرم‌های متمرکز برای مدت طولانی غالب بوده‌اند و بسیاری از مردم فراموش کرده‌اند که راه بهتری هم برای ایجاد خدمات اینترنتی وجود دارد؛ شبکه‌های کریپتویی راهی قدرتمند برای توسعه شبکه‌های متعلق به جامعه به شمار می‌روند و شرایطی برابر را برای توسعه‌دهندگان، سازندگان و کسب‌وکارهای شخص ثالث فراهم می‌کنند. ارزشمندی سیستم‌های غیرمتمرکز در دوره اول اینترنت ثابت شد؛ امیدواریم که نسل ما هم این ارزش را در آینده دوباره به چشم ببیند.

      شبنم توایی

      شبنم توایی

      علاقه زیادی به حوزه فناوری و فین تک دارم، درباره ارزهای دیجیتال، بلاک چین، هوش مصنوعی، وب ۳ و سایر موضوعات مرتبط با فناوری می‌نویسمو تحقیق می‌کنم. عاشق سفر و عکاسی هستمو اوقات فراغتم را با کشف جاذبه‌ها و ثبت لحظات زیبا سپری می‌کنم. بزرگترین هدفم تو زندگی یاد گرفتنه و لذت می‌برم از اینکه یادگرفته‌هامو دانش و تجربه‌ام را با دیگران به اشتراک بگذارم و از اونها هم یاد بگیرم.

      مطالب نویسنده
      اشتراک گذاری:

      مطالب مشابه

      دیالکتیک ارباب و برده؛ دلیل برنده شدن بیت کوین در پایان داستان

      بیت کوین یک انقلاب واقعی و چندوجهی است که اکنون بیش از 14 سا ...

      اگر پول فیات منطقه آسایش شماست، بیت کوین منطقه رشد شماست

      احتمالاً پیش از این شنیده‌اید که برای دستیابی به چیزهای بزرگ ...

      حسابداری بیت کوین؛ تفسیر داده‌های مبتنی بر UTXO

      «یک نسخه‌ی تماماً همتا به همتا از پول نقد الکترونیکی که این ...

      دیدگاه‌ها
      در پاسخ به دیدگاه کاربر