کلاهبرداری های کریپتویی: پشت پرده پیام‌های ارسال شده از طرف دختران زیبا چیست؟

تاریخ انتشار: 13 شهریور 1402 | آخرین به‌روزرسانی: 21 شهریور 1402
زمان مطالعه:  12 دقیقه
کلاهبرداری‌های کریپتویی: پشت پرده پیام‌های ارسال شده از طرف دختران زیبا چیست؟

پیام مرموزی در واتس‌اپ در آگوست 2022، هنگامی که با یکی از دوستانم در یک بار بودیم، دریافت کردم: «سلام دیوید، من ویکی هو هستم، منو یادت نمیاد؟»

عجیب بود. اسم من دیوید نیست و کسی به نام ویکی را نمی‌شناختم. اما من پیام‌های به ظاهر اشتباه زیادی را روی تلفنم دریافت می‌کردم. معمولاً آنها را نادیده می‌گرفتم. بعد از اینکه گفتم اشتباه گرفتید، ویکی عذرخواهی کرد. سپس سعی کرد به گفتگو ادامه دهد و گفت: می‌تونیم با هم دوست بشیم؟

پس از آن یک سلفی از خودش فرستاد که شبیه یک شخصیت انیمه به نظر می‌رسید: یک زن آسیایی جوان زیبا با پوستی صاف، چانه‌ای باریک و چشمان گرد درشت با مژه‌های بلند. نوشتم: «از آشنایی با شما خوشحالم. اسم من زیک فاکس است. من در بروکلین زندگی می‌کنم.»

کلاهبرداری‌های کریپتویی

او گفت: «اسمت باحاله. من 32 ساله و یک زن مطلقه هستم.»

تلفنم را به دوستم نشان دادم و گفتم که توضیحاتی در مورد نوع جدیدی از کلاهبرداری در زمینه سرمایه‌گذاری شنیده‌ام که اغلب با یک پیام شروع می‌شود. این کلاهبرداری «قصابی خوک» (Pig Butchering) نام داشت. در این روش، کلاهبرداران با یک رابطه عاشقانه ساختگی و نشان دادن سودهای سرمایه‌گذاری جعلی، اعتماد قربانی را جلب می‌کنند. دوستم گفت که او نیز متن‌هایی را دریافت می‌کرده که آنها را نادیده گرفته است. روشی متفاوت در کلاهبرداری های کریپتویی!

من یک سلفی از خودم فرستادم. ویکی به من گفت که ظاهرم عالی است و پرسید چند سال دارم. اما بعد از اینکه من و دوستم بار را ترک کردیم و برای خوردن شام بیرون رفتیم، مکالمه را قطع کردم. وقتی صبح روز بعد از خواب بیدار شدم، یک سری پیام از ویکی دیدم:

  • چه کار می‌کنی؟
  • شب بخیر
  • خوابیدی؟
  • شغلت چیه؟
  • کجایی عزیزم؟
  • به نظر می‌رسه سرت شلوغه

وقتی پاسخش را دادم، هیجان‌زده شد. او به من گفت که در نیویورک زندگی می‌کند و یک سالن ناخن را اداره می‌کند، و پنج سال پیش به توصیه عمویش – مردی ثروتمند که «در زمینه‌های مالی بسیار خوب بود» از تایوان نقل مکان کرده است.

می‌دانستم که کار واقعی ویکی استفاده از مهندسی اجتماعی برای فریب دادن من است. اما در این زمینه حرفه‌ای نبود. مثلاً او به من گفت که در نیویورک باران می‌بارد، در حالی که خودم می‌دیدم که هوا آفتابی است. هنگامی که او یک عکس وسوسه‌کننده از پاهایش در رختخواب فرستاد، منظره روبروی او شبیه نیویورک نبود. تلاش‌های او برای معاشقه به نظر روباتیک به نظر می‌رسید: «من دوست دارم چیزهای عاشقانه‌ای مانند بدن سالم و شگفتی و ارزشمندی عشق را دنبال کنم.»

پس از یک روز، ویکی داستان واقعی خود را شروع کرد. او شروع به ارسال نمودار قیمت بیت کوین برای من کرد و گفت که خوب می‌داند که چگونه نوسانات بازار را پیش‌بینی و سودهای خوبی کسب کند. اسکرین‌شات‌هایی که او به اشتراک گذاشت نشان می‌داد که تنها در طول آن هفته، در یک معامله 18,600 دلار، در معامله دیگر 4320 دلار و در معامله سوم 3600 دلار درآمد داشته است.

اما ویکی به من گفت که من برای معامله همراه او مناسب نیستم و توصیه کرد ابتدا چند کتاب درباره بیت کوین بخوانم. او روزها بدون اینکه از من پولی بخواهد به چت ادامه داد. خویشتنداری او قابل توجه بود.

من هم برای اینکه به او نشان دهم که یک فرد بالقوه هستم، راه دیگری را امتحان کردم. به او گفتم می‌خواهم ماشین بخرم و عکسی از تسلای 142,000 دلاری که آرزویش را داشتم، فرستادم.

ویکی نوشت: قیمتش 142,000 دلار است.

گفتم: آره، گرونه.

او گفت: وقتی که واقعاً اونو بخوای، پول اهمیتی نداره.

سپس او نمودار قیمت بیت کوین را برای من ارسال کرد و به من گفت که بر اساس تحلیل خود، معامله جدیدی باز خواهد کرد. روز بعد، ویکی لینک دانلود اپلیکیشنی به نام ZBXS را برای من فرستاد. این برنامه تقریباً شبیه سایر برنامه‌های صرافی‌های کریپتویی بود. یک بنر که در بالای آن نوشته شده است: «بازار معاملاتی امن و باثبات جدید.»

سپس ویکی به من دستوراتی داد. آنها شامل خرید یک ارز دیجیتال با استفاده از یک برنامه صرافی دیگر، سپس انتقال رمزارز به آدرس ZBXS  بود – یک رشته 42 کاراکتری از حروف و اعداد.

برای یک تازه‌کار، این ممکن است کمی ترسناک باشد. اما ویکی نمی‌دانست که فرد اشتباهی را هدف قرار داده است. من بیش از یک سال در حال بررسی حباب بازار کریپتو بودم و سعی کردم بفهمم چرا قیمت بیت‌کوین و صدها کوین کوچک‌تر در حال افزایش هستند.

او توضیح داد که معاملات ZBXS به ارز دیجیتالی به نام تتر وابسته است. او به من گفت که این راهی امن است، زیرا تتر یک دارایی 1:1 با دلار آمریکا است که به عنوان یک استیبل کوین نیز شناخته می‌شود.

تصمیم گرفتم با 100 دلار شروع کنم و بعد از پرداخت یک سری هزینه به 81 تتر رسید. پس از اینکه آنها را به آدرس منتقل کردم، در اکانت من در برنامه ZBXS ظاهر شدند.

اما ویکی گفت این کافی نیست. او به من گفت که باید 500 تتر واریز کنم تا برنامه کار کند. وقتی پول را بلافاصله نفرستادم، او یک پیام صوتی برایم فرستاد: «خب زیک، چه کار می‌کنی؟» با صدای نرم و ابریشمی پرسید: «می‌بینم که پیام منو دریافت کردی. چرا جوابمو نمیدی، ها؟»

در این مرحله، تصمیم گرفتم که بازی را به اندازه کافی طولانی کنم. نوشتم: «باید یه چیزی بهت بگم. من یک خبرنگارم. دلیل اینکه باهات صحبت کردم اینه که می‌خواستم در مورد نحوه کار این چیزها بیشتر بدونم.»

ویکی نوشت: این چیزی نیست که فکر می‌کنی.

سپس دیدم که عکس پروفایل واتس‌اپ چشمانش به یک نقطه سفید تبدیل شده است. این آخرین چیزی بود که از ویکی شنیدم.

من به نوع کلاهبرداری کریپتویی ویکی علاقه‌مند بودم؛ زیرا حقیقت این بود که بسیاری از مردم در سرتاسر جهان فریب این نوع کلاهبرداری را می‌خورند و مبالغ هنگفتی را از دست می‌دادند. ریچ سندرز، محققی در CipherBlade، یک شرکت ردیابی کریپتویی، گفت که حداقل 10 میلیارد دلار به دلیل کلاهبرداری‌های عاشقانه کریپتو از دست رفته است.

مبالغ هنگفتی که به سرقت رفته است، شوک‌آورترین بخش این داستان نیست. من در تحقیقات خود فهمیدم که هر کسی که خود را به عنوان ویکی نشان می‌دهد، احتمالاً قربانی قاچاق انسان نیز بوده است. بیشتر عملیات «قصابی خوک» توسط گانگسترهای چینی مستقر در کامبوج یا میانمار سازماندهی شده بود. آنها جوانان را از سراسر آسیای جنوب شرقی با وعده مشاغل پردرآمد در بخش خدمات مشتری یا قمار آنلاین فریب می‌دهند تا به خارج از کشور مهاجرت کنند. سپس، هنگامی که کارگران فریب می‌خورند، آنها را اسیر کرده و به زور وارد یک داستان جنایی می‌کنند.

هزاران نفر از این طریق فریب خورده‌اند. کل برج‌های اداری مملو از افرادی است که به صورت شبانه‌روزی پیام‌های هرزنامه را زیر تهدید شکنجه یا مرگ ارسال می‌کنند. به همین منظور با کمک مترجمان، چت تصویری را با افرادی که فرار کرده بودند، آغاز کردم.

آنها سوءاستفاده‌هایی را توصیف کردند که بدتر از آن چیزی بود که من تصور می‌کردم. کارگرانی که در کار فریب دیگران موفق نبودند و به میزان مشخصی نرسیدند، مورد ضرب و شتم قرار می‌گرفتند، گرسنگی می‌کشیدند، مجبور می‌شدند همدیگر را بزنند. یکی گفت که افرادی را دیده است که برای افزایش بهره‌وری، به زور متامفتامین به آنها تزریق شده است. دو نفر دیگر گفتند کارگرانی را دیده‌اند که به قتل رسیده‌اند و این مرگ‌ها به عنوان خودکشی ثبت شده است. گفتند کارفرمایان کارگران اسیر را مثل دام می‌خرند و می‌فروشند.

برخی از قربانیانی که با آنها صحبت کردم در محوطه‌ای بزرگ به نام محله چینی‌ها در سیهانوکویل در جنوب غربی کامبوج نگهداری می‌شدند. از عکس‌ها، به بزرگی مرکز شهر به نظر می‌رسید. ده‌ها برج اداری بلند و بی‌نقص داشت که در اطراف چند حیاط قرار داشتند و با دیوارهای بلند، دوربین‌های امنیتی و سیم‌خاردار احاطه شده بودند. همچنین نگهبانان مسلح با لباس سیاه نیز بیرون ایستاده بودند.

در سطح خیابان، نودل فروشی‌ها، فروشگاه‌های رفاهی. آرایشگاه‌ها وجود داشت – بسیاری از آنها به جای زبان محلی، تابلوهایی به زبان چینی داشتند. عکس‌های ارسال شده توسط یکی از گردشگران نشان می‌دهد که مغازه‌ها با دروازه‌های فلزی به دو نیم شده و مانع از خروج هر کسی می‌شود که از در پشتی وارد شده است.

گزارش‌های خبری محلی مجموعه‌ای از مرگ‌ومیرهای مشکوک را در نزدیکی محله چینی‌ها توصیف کردند: یک جسد حلق‌آویز شده در یک کارگاه ساخت‌وساز و جسد دیگر همراه با دستبند از یک قبر کم‌عمق در یک مزرعه. یک فروشنده محلی به یک رسانه کامبوجی گفت که خودکشی‌های زیادی در این مجتمع رخ داده است. او گفت: «اگر یک آمبولانس حداقل دو بار در هفته داخل آن نشود، جای تعجب است.» شنیده بودم که محله چینی‌ها به تنهایی 6000 کارگر اسیر مانند «ویکی هو» را در خود جای داده است.

حال باید خودم همه چیز را از نزدیک می‌دیدم. قبل از رفتن به کامبوج، در شهر هوشی مین توقف کردم تا با مرد جوان ویتنامی به نام توی ملاقات کنم که گفت در سال 2022 از محله چینی‌ها پس از ماه‌ها بازداشت و تحمل خشونت‌های وحشیانه فرار کرده است. یک یوتیوبر 5000 دلار باج داده بود تا او را آزاد کند، سپس از او برای ضبط یک سری ویدیوهای ناشناس با عناوینی مانند The Story of Thuy Escaping From Hell on Earth و The Midnight Screams فیلم گرفت.

توی 29 ساله بود؛ اما جوان‌تر به نظر می‌رسید، با سبیل‌های نازک و چتری‌های مواج که پیشانی او را پوشانده بود. وقتی دهانش را باز کرد تا سیگاری روشن کند، گفت که حداقل چهار دندان جلویش را از دست داده است – به من گفت که توسط رؤسایش در کامبوج از بین رفته است. روی زمین کاشی‌کاری‌شده‌ی آپارتمان کوچک خاله‌اش نشسته بودیم و عکس‌های ماهواره‌ای محله چینی‌ها را مرور کردیم. او دروازه‌هایی را که نگهبانان مراقب آن بودند و مناطقی را که کارگران اسیر نمی‌توانستند ترک کنند، به من نشان داد. او همچنین به هتلی با نمای طلاکاری شده در داخل مجموعه اشاره کرد که به گفته وی، محل استراحت روسای آن‌ها با همراهی فاحشه‌ها بود.

او مشتاق بود که درباره مصیبت‌هایش در محله چینی‌ها بیشتر به من بگوید. یک زخم پاره‌پاره پشت گوشش و یکی روی بازویش به من نشان داد. موهایش را کنار زد تا به یک توده بلند روی پیشانی‌اش اشاره کند، ناشی از شکستگی که در حال بهبود بود.

او گفت که فقط به این دلیل نجات پیدا کرده که آیفون یک نگهبان را دزدیده و آن را پنهان کرده است. سپس از آن برای تماس با یوتیوبر استفاده کرد که باج را پرداخت کند.

توی به من گفت: «من خیلی آرام بودم، اصلاً ترسی نداشتم، زیرا فکر می‌کردم در هر صورت می‌میرم. اگر متوجه می‌شدند که من آن گوشی را دزدیده‌ام، یا کتک می‌خوردم یا کشته می‌شدم. اما اگر می‌توانستم آن را پنهان کنم، فرصتی برای زندگی داشتم.»

مطمئن نبودم چقدر می‌توانم به او اعتماد کنم. او به من گفت که دو دوره را در زندان گذرانده است، برای دعوا و قاچاق مواد مخدر، و برخی از چیزهایی که او درباره زندگی شخصی خود به من گفت قابل تأیید نبود. اما او همچنان منبع ارزشمندی از اطلاعات بود. او عکس‌هایی را که از داخل محله چینی‌ها گرفته بود به من نشان داد.

من همچنین با یوتیوبر ملاقات کردم، مردی ویتنامی که فونگ بوی نام داشت و بسیاری از داستان توی را تایید کرد. بوی گفت که قبلاً برای آزادی بیش از 50 نفر باج داده است. او گفت که این کار خطرناک است و او پس از دریافت تهدید از گانگسترها، شروع به استفاده از واسطه‌ها برای عملیات نجات کرده است. او به من هشدار داد که نرو. او به من گفت: یک تاکسی کرایه کن و عکس بگیر. از ماشین پیاده نشو.

زمانی که در کامبوج بودم، برنامه‌ریزی کرده بودم تا با دو خبرنگار از نشریه‌ای به نام صدای دموکراسی که به افشای مشکل کلاهبرداری – بردگی کمک کرده بودند، ملاقات کنم.

سه روز بعد، سوار اتوبوسی از شهر هوشی مین بودم، از کنار مراتع گاو، کلبه‌هایی با سقف‌های فلزی زنگ‌زده و عمارت‌های گچی، در راه به سمت پایتخت کامبوج، پنوم پن، می‌رفتم.

در پنوم پن، با خبرنگاران سابق صدای دموکراسی ارتباط برقرار کردم: مک دارا، که 35 ساله بود و به خاطر گزارش‌های جسورانه و پوشیدن دمپایی و شلوار جین در کنفرانس‌های مطبوعاتی دولت معروف بود، و دانیل کیتون 28 ساله.

دانیل مرا به محله‌ای چینی برد که صرافی‌هایی با تابلوهای تتر داشت، مشابه همان چیزی که در نزدیکی مرز در باوت دیده بودم. ما به مغازه‌ای روبروی یک برج براق رفتیم که آپارتمان‌های لوکس را به زبان چینی تبلیغ می‌کرد.

دو شاسی‌بلند مشکی شیک با شیشه‌های رنگی در بیرون پارک شده بودند: یک رنجور و یک زوتی ساخت چین. روی تابلوی LED بالای درهای برنجی مغازه، طوماری پیوسته از حروف چینی وجود داشت. در میان آنها ما یک مخفف رایج برای تتر پیدا کردیم: USDT.

وقتی وارد شدیم، یک منشی از ما دعوت کرد که پشت میز بزرگ، روی صندلی‌های چرمی سفید که نشان بنتلی دوزی شده بود، بنشینیم.

من به کارمند گفتم که می‌خواهم تتر را با دلار آمریکا مبادله کنم. او به من گفت که می‌توانم پول نقد بگیرم یا پول را به حسابی در بانکی چینی واریز کنند، و از من خواست منتظر باشم تا رئیسش از ناهار برگردد. او به من گفت تتر در بین تجار چینی محبوب است. او گفت: وقتی می‌خواهند پول به خارج از کشور ارسال کنند، ارسال USDT راحت است. هم ناشناس و هم امن است.

همانطور که منتظر بودیم، یک مرد چینی با دمپایی و شلوار پیژامه به پشت میز رفت و یک بسته پلاستیکی سیاه‌رنگ را باز کرد و یک بسته از اسکناس‌های 100 دلاری را که در نوارهای لاستیکی پیچیده شده بود نشان داد – در کل 50,000 دلار.

من هم آماده رفته بودم و چند صد تتر در یک برنامه آیفون داشتم. رئیس آدرس کیف پولش را برایم پیامک کرد. من آن را در برنامه‌ام وارد کردم و 105 تتر برداشت کردم. سپس، بدون اینکه هویت یا حتی نامی بخواهد، یک اسکناس 100 دلاری به من داد.

قبل از رفتن به محله چینی‌ها، تصمیم گرفتم با دانیل و دارا برای بازدید از یک مجتمع کلاهبرداری به پنوم پن بروم. این یکی به کازینویی در حدود 100 مایلی جنوب غربی پایتخت در خلیج تایلند متصل بود. در سال 2022 یک گانگستر تایوانی که با نام مستعار Big Fatty شناخته می‌شد، در کشور خود به دلیل قاچاق ده‌ها نفر در آنجا دستگیر شد.

قبل از رفتن، من با ریچارد جان، یک افسر پلیس کهنه‌کار تایوانی که روی پرونده Big Fatty کار کرده بود، صحبت کردم. او گفت که دولت تایوان بیش از 400 قربانی قاچاق انسان را در کامبوج در سال 2022 نجات داده است. یکی از زنان جوانی که آژانس او نجات داده بود، چنان کتک خورده بود که تقریباً نابینا شده بود. جان به من گفت که کارگران دیگر آنجا کشته شده‌اند.

برای بازدید از مخفیگاه کوهستانی یک باند قاچاق انسان کمی عصبی بودم. اما دانیل توضیح داد که آن‌قدرها هم که به نظر می‌رسد خطرناک نیست. بوکور یک جاذبه توریستی بود، جایی که بازدیدکنندگان برای تحسین ویرانه‌های عمارت‌های استعماری فرانسه و منظره بالای کوه می‌رفتند.

در نزدیکی دروازه، نگهبانان مقصد ما را پرسیدند. سپس به هتلی غول‌پیکر رسیدیم. این هتل 500 اتاقه که Thansur Sokha نام داشت، به طرز وحشتناکی ساکت و خالی بود، به غیر از یک زوج فرانسوی که حتماً نظرات آنلاین را نخوانده بودند. هیچ کس در کازینو، آبگرم، بار شراب، رستوران یا اتاق بازی کودکان نبود. احساس می‌کردم دارم از شهربازی ارواح بازدید می‌کنم.

حدود 100 یاردی پشت هتل، مجموعه‌ای از 9 ساختمان اداری فرسوده قرار داشت. این محوطه ادعایی کلاهبرداری بود. تصمیم گرفتم از نزدیک نگاه کنم. دروازه‌ای فضاهای عمومی هتل – کازینو را از محوطه جدا می‌کرد. یک سگ ژرمن شپرد بیرون آمد و با خشم به من پارس کرد. نگهبانی به من علامت داد که نمی‌توانم عبور کنم. از میان پنجره‌های ساختمان‌ها می‌توانستم ردیف‌هایی از تخت‌های دوطبقه را ببینم.

دارا با نگهبان دیگری صحبت کرد که گفت ساختمان‌ها به شرکت‌های چینی اجاره داده شده است و کارگران داخل آن نمی‌توانند آنجا را ترک کنند. می‌خواستم کاری انجام دهم، اما دانیل و دارا به من گفته بودند که گزارش کار اجباری به مقامات بی‌فایده است. پلیس‌های محلی عموماً توسط قاچاقچیان پول می‌گرفتند. مقامات کامبوج به جای کمک به فراریان، آنها را به دلیل تخلفات مهاجرتی بازداشت می‌کنند.

وسایلمان را جمع کردیم، دوباره سوار ون شدیم و با سرعت 75 مایلی به سیهانوکویل رفتیم.

از حدود سال 2017، سیهانوکویل با رونق ساخت کازینو که سرمایه‌گذاران چینی در آنها سرمایه‌گذاری کرده بودند، متحول شد. قمار در سرزمین اصلی چین غیرقانونی است، اما سیهانوکویل تنها یک پرواز کوتاه با آنجا فاصله دارد. ده‌ها هزار کارگر چینی به این مکان سرازیر شدند. تا سال 2019، تعداد مهاجران چینی از کامبوج بیشتر شد. 93 کازینو دارای مجوز و صدها کازینو غیرقانونی دیگر وجود داشت که بر اساس یک تخمین مجموعاً 5 میلیارد دلار در سال درآمد داشتند.

همراه با قمار، جنایت نیز وارد شد. سیهانوکویل به دلیل روسپیگری، تیراندازی‌هایی در جهت تسویه حساب، آدم‌ربایی و پولشویی بدنام شد. مقامات محلی گانگسترهای چینی را مقصر دانستند. در پایان سال 2019، نخست‌وزیر کامبوج عملاً قمار آنلاین را ممنوع کرد. این، همراه با محدودیت‌های کرونا، اقتصاد سیهانوکویل را مختل کرد. حدود نیمی از کازینوها بسته شدند و ساخت‌وساز متوقف شد و بیش از 1100 ساختمان ناتمام باقی ماند. اکثر کارگران چینی رفتند. شکسته شدن قمار باندهای جنایت‌کار را به تکامل سوق داد. آنها کازینوها را به پایگاهی برای عملیات کلاهبرداری آنلاین تبدیل کردند.

وقتی به سیهانوکویل رسیدیم، دیدم که شهر مملو از اسکلت‌های بتنی صدها پروژه متروکه است. محله چینی‌ها خارج از مرکز شهر، نزدیک یکی از سواحل بود. این شبکه عظیمی از برج‌های تیره و خاکستری بود، درست همانطور که قربانیان قاچاق انسان آن را توصیف کرده بودند، با این تفاوت که بسیاری از برج‌ها خالی به نظر می‌رسید. مقامات پنج ماه قبل اعلام کرده بودند که یکی از بزرگ‌ترین عملیات جنایی این منطقه را برچیدند.

اولین خوشه ساختمان‌ها در محله چینی‌ها خالی بود. وقتی به دومی رسیدیم، شاهد فعالیت بیشتری بودیم. این مجموعه‌ای از حداقل 20 ساختمان خاکستری کهنه و دو رنگ بود که هتلی با نمای طلایی را احاطه کرده بود، در خیابانی عریض که در کنار آن چراغ‌های خیابانی به شکل دسته‌های گل بود. محافظان سیاه‌پوش بیرون دروازه‌های سیاه و طلایی، ایستاده بودند.

من تعداد زیادی از وانت‌های تویوتا آلفرد و رنجورهای رنگی کرومی با شیشه‌های رنگی را دیدم که از کنار نگهبانان عبور می‌کردند و بررسی می‌کردند که پاس‌های مناسبی داشته باشند.

داخل دروازه، می‌توانستم چیزی را ببینم که شبیه یک محله است: آرایشگاه، رستوران و فروشگاهی با حیوانات عروسکی در ویترین. اما وقتی پرسیدم می‌توانم وارد شوم، جواب منفی بود. یکی از نگهبان‌ها به پنج نفر دیگر چیزی گفت و همه به هم ریختند.

در کنار محوطه، هتل KB قرار داشت – همان هتلی که نمای طلایی داشت و در تصاویر ماهواره‌ای دیده بودم. به من گفته شده بود که کارگران جنسی در آن قرار دارند. اما اکنون، به نظر می‌رسد که ورود برای عموم آزاد است.

تصمیم گرفتم وارد شوم و داخل را ببینم. دانیل و دارا توافق کردند که اگر من تنها بروم کمتر مشکوک به نظر می‌رسد. یک تور خریدم. یک راه‌پله مرمری وسیع از لابی به یک رستوران زیبا در طبقه بالا منتهی می‌شد، جایی که بوفه کوچکی از غذاهای چینی چیده شده بود. اما فقط چند نفر آنجا بودند که مشغول غذا خوردن بودند. در میان آن‌ها پولیش کننده‌های می‌باخ و یک مرد چینی خوش‌پوش با تیشرت بودند که ویدیوهای تیک‌تاک را با صدایی مشمئزکننده روی تلفن خود تماشا می‌کرد. به نظر می‌رسید که او رئیس آن‌ها است.

همه در خانه به نظر می‌رسیدند، به جز من. یک آبجو را از یخچال برداشتم و جرعه‌جرعه خوردم، سعی کردم خیلی عصبی یا خیلی علاقه‌مند به نظر نرسم. آیا این رئیس مجتمع کلاهبرداری بود که درست کنار من نشسته بود و داشت اردک کباب می‌خورد؟ از آنجایی که بیشتر همه چینی صحبت می‌کردند، نمی‌توانستم چیزی بفهمم.

یک مهماندار انگلیسی صحبت می‌کرد. از او پرسیدم چرا هتل این‌قدر خالی است؟ او گفت که فقط چند ماه قبل در معرض دید عموم قرار گرفته است. از او پرسیدم که چرا ساختمان‌ها چنین امنیتی شدید دارند. گفت: این محله چینی‌ها است، نمی‌دانید؟

او توضیح داد که کارگران اجازه خروج ندارند، و تمام تلاش خود را کرد تا آن را به شیوه‌ای دلپذیر توضیح دهد.

به سمت پشت رستوران رفتم، جایی که پنجره‌های بزرگ به حیاط داخلی مشرف بودند. خورشید غروب کرده بود و چراغ‌های برخی از ساختمان‌های اداری خاکستری نشان می‌داد که دوباره اشغال شده‌اند. تیشرت و شورت آویزان بود تا در بالکن خشک شود. لرزیدم، به این فکر کردم که ممکن است مردم داخل چه شرایطی داشته باشند، و با عجله به بیرون برگشتم.

دارا من را بلند کرد و همانطور که از مجتمع خارج می‌شدیم متوجه یک صرافی تعطیل شدم. علامت آن برداشته شده بود، اما طرح کلی چهار حرف هنوز قابل مشاهده بود: USDT.

این یکی از روش کلاهبرداری های کریپتویی بود که در قالب یک گزارش بیان کردیم. کلاهبرداران روش‌های مختلفی برای فریب کاربران دارند و شما برای جلوگیری از این اتفاق، باید مدام دانش خود را به‌روز کنید.

گزارشی از بلومبرگ

مبین حسینی

مبین حسینی

زندگی من توی کامپیوتر و دنیای دیجیتال می‌گذره؛ عاشق فناوری بلاک‌چین و تکنولوژی‌های دیجیتالی‌ام و فعالیت توی اکوسیستم و کامیونتی کریپتو رو خیلی دوست دارم. اوقات فراغتم رو یا بازی می‌کنم، یا به پروژه‌های شخصیم می‌رسم. هیچی بلد نیستم ولی تا دلت بخواد کنجکاو و فضولم :))

مطالب نویسنده
اشتراک گذاری:

مطالب مشابه

نهنگ‌های کریپتویی چگونه از هویت خود محافظت می‌کنند؟

در دنیای ارزهای دیجیتال، موجوداتی به نام نهنگ (Whale) وجود د ...

معرفی نظریه گام تصادفی و تاثیرش بر ارزهای دیجیتال

نظریه گام تصادفی پیش‌بینی قیمت ارزهای دیجیتال را غیرممکن می‌ ...

دیدگاه‌ها 1 دیدگاه
در پاسخ به دیدگاه کاربر
  1. حاج امیر
    حاج امیر | 12 آبان 1402

    باحال بود 📿