جنگ‌‌های کریپتویی؛ چگونه جنبش سایفرپانک‌ دولت‌ها را به چالش کشید؟

تاریخ انتشار: 27 شهریور 1402 | آخرین به‌روزرسانی: 8 مهر 1402
زمان مطالعه:  14 دقیقه
جنگ‌‌های کریپتویی؛ چگونه جنبش سایفرپانک‌ دولت‌ها را به چالش کشید؟

امروزه، بیت‌کوین و سایر رمزارزها به جزئی جدایی‌ناپذیر از دنیای دیجیتالی تبدیل شده‌اند؛ این پدیده‌های نوظهور، نه تنها راهی جدید برای انتقال سرمایه و ذخیره ارزش هستند، بلکه به عنوان راهی جدید برای حفظ حریم خصوصی و حقوق شهروندی در عصر اطلاعات نیز مورد توجه قرار گرفته‌اند. اما آیا می‌دانید که پشت پرده این دارایی‌های دیجیتال، چه تاریخچه و فلسفه‌ای نهفته است؟

برای راحتی شما عزیزان، فایل پادکست این مقاله برای شما آماده شده است.

سایفرپانک‌ها، گروهی از فعالان، نویسندگان، رمزنگاران و هکرهای آزادی‌خواه بودند که با استفاده از فناوری رمزنگاری، سعی در حفظ حقوق خود در برابر دولت‌ها و سازمان‌های قدرتمند داشتند. آن‌ها با تولید و توزیع نرم‌افزار‌ و پروتکل‌‌های رمزگذاری‌شده، به صورت غیرمجاز و غیرقابل‌ردگیری، با هم ارتباط برقرار می‌کردند و با خلق آثار هنری و ادبی، به ترویج فلسفه خود پرداختند.

جنبش سایفرپانک‌، با مبارزه حقوقی و سیاسی، به دفاع از آزادی بیان و حق حفظ اسرار خود پایبند بود، اما این جنبش، با مقاومت و مخالفت دولت‌ها و سازمان‌های امنیتی روبرو شد. این مقاومت، به آنچه امروزه به عنوان جنگ‌های کریپتویی شناخته می‌شود، منجر شد. در این جنگ‌ها، دولت‌ها سعی در کنترل و محدود کردن استفاده عمومی از ابزار رمزنگاری داشتند، در حالی که سایفرپانک‌‌ها و همراهان‌شان، تلاش می‌کردند تا این ابزار را حفظ کرده و گسترش دهند؛ این جنگ‌‌ها، با پیروزی جنبش سایفرپانک‌ به پایان رسید و راه را برای توسعه رمزارزهای نسل بعدی مانند بیت‌ کوین هموار کرد.

در این مقاله از بیت پین، قصد داریم تاریخچه، اهداف، فعالیت‌‌ها و تاثیرات جنبش سایفرپانک، که در دهه ۹۰ میلادی شکل گرفت، را بررسی کنیم و نشان دهیم که چگونه این جنبش، نه تنها به شکل‌‌گیری رمزارزهای فعلی کمک کرده، بلکه به عنوان الگویی الهام‌بخش برای نسل جدیدی از فعالان دیجیتالی نیز شناخته می‌شود.

جنبش سایفرپانک و جنگ‌های کریپتویی

قبل از هر صحبتی، ابتدا لازم است این موضوع را روشن کنیم که بیت کوین، تنها یک فناوری نیست، بلکه بهتر است آن را جنبش و حرکتی انقلابی معرفی کنیم که جرقه‌های راه‌اندازی‌اش، چندین دهه قبل از اختراع خود بیت کوین، با نام جنگ کریپتویی آغاز شد. جنگ کریپتویی یا Crypto Wars، جنبشی بود که توسط آژانس امنیت ملی آمریکا (NSA) در دهه ۱۹۵۰، برای محدود کردن دسترسی عموم مردم به رمزنگاری و اطلاعات رمزگذاری‌شده، به راه افتاد.

شروع جنگ‌های رمزگذاری در دوران جنگ سرد

قبل از دهه ۱۹۷۰، رمزگذاری فقط توسط ارتش و سازمان‌های اطلاعاتی ایالات متحده استفاده می‌شد و به طور خاص در طول جنگ سرد به عنوان آیتمی رده سیزدهم، در فهرست مهمات ایالات متحده، برای جلوگیری از دستیابی بلوک شرق به فناوری‌های غربی، گنجانده شده بود؛ برای توزیع این فناوری به افرادی خارج از ایالات متحده، به صدور مجوز نیاز بود.

استاندارد رمزگذاری داده‌ها (DES)

در دهه ۱۹۶۰، محدودیت‌های توزیع فناوری رمزگذاری، برای بانک‌هایی که می‌خواستند از رمزگذاری برای نقل و انتقالات بین‌المللی استفاده کنند، به موضوعی چالش‌برانگیز تبدیل شد. علاوه بر این، دولت ایالات متحده برای محافظت از اطلاعات طبقه‌بندی‌نشده‌ حساس خود هم به رمزگذاری نیاز داشت. این انگیزه دولت را بر آن داشت تا فناوری رمزگذاری را برای استفاده در اهداف عمومی هم توسعه دهد و در نتیجه مؤسسه ملی فناوری و استانداردها (NBS) پیشنهادهایی را برای رمزگذاری که معیارهای طراحی دقیقی داشته باشد را درخواست کرد.

تلاش‌های زیادی برای ایجاد فناوری رمزگذاری که نیازهای دولت آمریکا را برآورده کند، انجام شد. تا اینکه در سال ۱۹۷۴، سرانجام IBM استانداردی را طراحی کرد که مورد قبول آژانس امنیت ملی آمریکا بود و آن را به عنوان استاندارد رمزگذاری داده‌ها (DES) معرفی کرد. در سال ۱۹۷۵، آژانس امنیت ملی ایالات متحده، استفاده از استاندارد رمزگذاری داده‌ها را برای تمام داده‌های طبقه‌بندی‌نشده تایید کرد و پس از آن، این استاندارد به طور گسترده در سطح بین‌المللی مورد استفاده قرار گرفت.

استاندارد رمزگذاری داده ها توسط IBM

کمی بعد، DES به دلیل ضعیف بودن بیش از حد، توسط افراد آکادمیک دانشگاه‌ها مورد انتقاد قرار گرفت؛ درواقع، IBM در ابتدا طول کلید رمزگذاری را ۶۴ بیت طراحی کرده بود، اما NSA می‌خواست آن را به ۴۸ بیت تغییر دهد تا شکستنش برای آژانس امنیت ملی آسان‌تر باشد. دو طرف در نهایت روی ۵۶ بیت به توافق رسیده بودند و جامعه دانشگاهی هم از این موضوع شاکی بودند. (هرچه طول کلید بیشتر باشد، شکستن رمزگذاری دشوارتر است.)

علاوه‌بر‌این، جامعه دانشگاهی مشکوک بودند که آژانس امنیت ملی، الگوریتم را به گونه‌ای تضعیف کرده باشد که فقط خودشان بتوانند پیام‌های رمزگذاری‌شده را به راحتی بخوانند. رمزنگاران که همچنان به NSA مشکوک بودند، به تحقیق در مورد این موضوع ادامه دادند. دو دهه بعد، آن‌ها به این نتیجه رسیدند که:

  • IBM تمام مدت از مداخلات NSA مطلع بود.
  • مداخلات NSA به جای تضعیف الگوریتم، آن را قوی‌تر کرده بود!

به طور کلی، ایجاد استاندارد رمزگذاری داده‌ها (DES)، نقطه عطف مهمی در تاریخ رمزنگاری به حساب می‌آید، چرا که باعث توسعه الگوریتم‌های رمزگذاری، خارج از کاربردهای نظامی شد و به عنوان موضوعی دانشگاهی مورد بحث قرار گرفت.

از پیوند بلاک‌چین و هوش مصنوعی، به پول می‌رسیم؟

جوابت تو شماره ۱۴ ماهنامه دامیننسه!

    رمزنگاری به عنوان رشته‌ای دانشگاهی

    در سال ۱۹۶۷، محققی در استنفورد، با نام دیوید کان (David Kahn)، کتابی به نام The Codebreakers را منتشر کرد که به منبعی متعارف برای افراد علاقه‌مند به رمزنگاری تبدیل شد. در آن زمان، کودکی اعجوبه به نام ویتفیلد دیفی (Whitfield Diffie)، کتاب را خواند و به یافتن راهی برای استفاده از رمزنگاری برای ایجاد حریمی خصوصی برای افراد جامعه، علاقه‌ نشان داد.

    در آن زمان، سیستم امنیتیِ ورود به حساب‌ها و سامانه‌ها با وارد کردن رمز عبور سنتی، بسیار ضعیف بود، چرا که افراد برای مدیریت این رمز عبور‌ها، به ناچار باید به سروری مرکزی تحت کنترل شخص یا نهادی اعتماد می‌کردند و چنانچه دولت از آن شخص یا نهاد می‌خواست تا رمز عبور کاربری را فاش کند، آن شخص یا نهاد چاره‌ای جز پذیرفتن این درخواست نداشت. این موضوع، ویتفیلد دیفی داستان ما را آزار می‌داد.

    او متوجه شد که تنها راه چاره برای برطرف کردن این مشکل، ایجاد سیستمی غیرمتمرکز است که در آن هر فرد کلید یا رمز عبور حریم خصوصی خود را در دست داشته باشد و تنها در صورت داشتن این رمز عبور، بتوان پیام‌ها را رمزگشایی کرد. مشکل اینجا بود که ارسال کلید یا رمز عبور برای گیرنده از طریق اینترنت، رهگیری این ارسال و در نتیجه دسترسی به کلید را برای هر هکری آسان می‌کرد.

    دیفی دست به تحقیقات جهانی زد تا بتواند با کمک دیگر متخصصان رمزنگاری، دانش خود را در این زمینه گسترش دهد. در نهایت، او و شریک تحقیقاتی‌اش، مارتین هلمن، موفق شدند آنچه امروزه با نام رمزنگاری کلید عمومی می‌شناسیم را اختراع کنند. آن دو برای هر کاربر، یک کلید عمومی و یک کلید خصوصی تعریف کردند و هر شخصی می‌توانست به کمک این دو کلید، پیامی را با استفاده از کلید عمومی گیرنده، رمزگذاری کند که تنها با کلید خصوصی گیرنده، قابل رمزگشایی بود.

    رمزنگاری کلید عمومی، پیشرفتی درخشان به حساب می‌آمد که کاملاً خارج از حوزه دولت ایجاد شده بود!

    جنبش رمزنگاری همچنان ادامه داشت

    در سال ۱۹۷۷، سه دانشمند دانشگاه ام‌آی‌تی (MIT)، با نام‌های ریوست (Rivest)، شمیر (Shamir)، و آدلمن (Adleman)، شیوه‌ دیگری برای رمزنگاری به روش کلید عمومی را به نام آراس‌اِی (RSA) اختراع کردند که به نوعی همان طرح دیفی و هلمن را اجرا می‌کرد. RSA، اولین سیستم کلید عمومی فعال و قوی‌تر از طرح استاندارد رمزگذاری داده‌ها (DES) تحت حمایت دولت بود که در بالا با آن آشنا شدیم.

    با این حال، مشکل RSA این بود که توسط شرکتی به نام RSA Data Security ساخته و مدیریت می‌شد؛ این شرکت اختراعات مربوط به فناوری RSA را در اختیار داشت و هر کسی که می‌خواست از آن استفاده کند، باید مجوزی خریداری می‌کرد. درواقع، این موضوع، خوش‌نیتی شرکت را زیر سوال می‌برد و رمزنگاران اینطور احساس کردند که سطح حریم خصوصی هنوز به اندازه کافی خوب نیست.

    اختراع PGP

    فیل زیمرمن (Phil Zimmermann)، برنامه‌نویسی علاقه‌مند به رمزنگاری بود که تصمیم گرفت اشتیاق خود به کامپیوتر و علم رمزنگاری را با را‌ه‌اندازی رمزنگاری کلید عمومی برای کامپیوترهای شخصی، نشان دهد. او ۱۵ سال از عمر خود را برای ساختن اختراعش، وقف کرد و در نهایت در ژوئن ۱۹۹۱، نرم‌افزاری با نام بامزه حریم‌خصوصی بسیار خوب یا PGP (مخفف Pretty Good Privacy) را منتشر کرد.

    فیل زیمرمن (Phil Zimmermann)

    او می‌خواست PGP، به طور گسترده منتشر شود تا همه افرادی که کامپیوتر شخصی دارند، بتوانند به ابزارهای حفظ حریم خصوصی دسترسی داشته باشند. زیمرمن می ترسید که دولت با غیرقانونی کردن رمزنگاری، سعی کند جلوی استفاده از نرم‌افزارهای رمزگذاری قوی مانند PGP را بگیرد و به همین دلیل هم قبل از اینکه چنین اتفاقی بیفتد، نرم‌افزار PGP را به صورت رایگان و بدون هیچ شرط و شروطی در اختیار جامعه قرار داد.

    در کمال ناباوری، نرم‌افزار PGP ره صد ساله را یک شبه طی کرد و مردم سراسر جهان این نرم‌افزار را با موفقیت دانلود کردند. فیل زیمرمن درباره استقبال از نرم‌افزارش گفت:

    درست یک روز پس از انتشار جهانی نرم‌افزار، تقریباً از هر کشور روی زمین، نامه‌ای دریافت کردم. PGP به انجیل رمزنگاری کلید عمومی در سراسر جهان تبدیل شده بود و رمزنگاری را برای محافظت از حریم خصوصی افراد، امکان‌پذیر کرد.

    جنگ‌های کریپتویی در دوران کامپیوترهای شخصی ادامه پیدا کرد

    همانطور که کامپیوترهای شخصی و ارتباطات مبتنی بر اینترنت رشد کردند، کنترل دولت روی رمزگذاری هم به چالش بزرگتری تبدیل شد. با توجه به اینکه تمام ارتباطات و ذخیره‌سازی داده‌ها دیگر به صورت دیجیتالی صورت می‌گرفت، حفظ حریم خصوصی اهمیت بیشتری پیدا کرد؛‌ اما دولت نمی‌خواست به این راحتی، به مردم اجازه دهد تا مسئول حفظ حریم خصوصی خود باشند، چرا که احساس می‌کرد که به راه‌هایی برای مداخله در مواقع ضروری، مانند بررسی فعالیت‌های مجرمانه، نیاز دارد.

    در مقابل حفظ حریم خصوصی، تنها مسئله‌ای بود که برای رمزنگارها اهمیت داشت؛ آن‌ها نمی‌خواستند دولت دسترسی ویژه‌ای برای مداخله داشته باشد و همین موضوع منجر به درگیری‌های زیادی بین دولت و شرکت‌های اینترنتی‌ای شد که از رمزگذاری برای ساخت سرویس‌های مبتنی بر اینترنت، استفاده می‌کردند.

    جنگ های کریپتویی

    برای مثال، فناوری SSL شرکت خدمات کامپیوتری نت اسکیپ (Netscape) از رمزنگاری کلید عمومی برای محافظت از تراکنش‌های کارت‌های اعتباری استفاده می‌کرد. این فناوری برای رمزگذاری پیام‌ها، کلیدهای ۱۲۸ بیتی را به کار می‌برد، با این حال، دولت آمریکا در آن زمان اجازه صدور کلیدهای ۱۲۸ بیتی را نداد؛ در آن زمان دولت ایالات متحده، طولانی‌ترین اندازه کلیدی که مجاز به صدور به کشورهای دیگر بود را ۴۸ بیت اعلام کرد. بنابراین نت اسکیپ مجبور شد یک نسخه‌ مرورگر بین‌المللی ۴۰ بیتی و یک نسخه مرورگر داخلی ۱۲۸ بیتی ایجاد کند.

    درگیری‌های مشابهی در میان سایر شرکت‌های اینترنتی مطرح در آن زمان، مانند شرکت‌های تجارت الکترونیک، به وجود آمد؛ این درگیری‌ها در نهایت باعث شدند تا دولت ایالات متحده فشار برای کنترل شرکت‌ها را کمی کاهش دهد. دولت رمزگذاری را از فهرست مهمات ایالات متحده حذف و آن را به فهرست کنترل بازرگانی اضافه کرد و تا آنجا که به صادرات مربوط می‌شد، نرم‌افزار‌های رمزگذاری را دیگر به عنوان فناوری در نظر نمی‌گرفت.

    امروزه، استانداردها بسیار ضعیف‌تر از قبل هستند و کنترل صادرات توسط دفتر صنعت و امنیت (BIS) کنترل می‌شود که به مسائل مربوط به امنیت ملی و فناوری پیشرفته می‌پردازد و هدف اصلی آن کمک به توقف تکثیر سلاح‌های کشتار جمعی و در عین حال رشد صادرات ایالات متحده است.

    جنبش سایفرپانک

    در میان هیاهو و جنگ و جدال دولت با رمزنگارها، گروهی معروف به سایفرپانک‌ها، تمام جنگ‌های رمزنگاری را که در طول سه دهه قبل جریان داشت را تماشا می‌کردند؛ این گروه مخالف کنترل دولت، به ویژه در زمینه اینترنت بودند. آن‌ها احساس می‌کردند که دخالت دولت در فضای مجازی اولیه، منجر به سانسور و رعایت نشدن حریم خصوصی شده است.

    جنبش سایفرپانک ها

    سایفرپانک‌ها معتقد بودند که داشتن حریم خصوصی، حق مسلم هر فرد است و محدودیت‌های وارد شده بر الگوریتم‌های رمزگذاری را خلاف باور اصلی خود می‌دانستند، آن‌ها می‌خواستند دنیایی بسازند که در آن تمام اطلاعات موجود در اینترنت، تنها در صورتی قابل ردیابی باشد که شخص ارسال کننده پیام، بخواهد آن اطلاعات فاش شود. سایفرپانک‌ها معتقد بودند رمزنگاری راهی به سوی آزادی است و امکان حفظ حریم خصوصی در ارتباطات را برای مردم فراهم می‌کند.

    سایفرپانک‌ها، جنبشی آزاد و فعال را در اواخر قرن بیستم و در سال ۱۹۹۲، با فهرستی ایمیلی در گروه‌های غیررسمی، راه‌اندازی کردند، جنبش سایفرپانک با هدف دستیابی به امنیت بیشتر و حفظ حریم خصوصی به‌ کمک فناوری رمزنگاری، هر ماه جلسه‌ای برای بحث و تبادل‌نظر و برطرف‌کردن مشکلات کدنویسی و برنامه‌نویسی برگزار می‌کرد. نام این جنبش برگرفته از ترکیب دو کلمه سایفر (Cipher -> Cypher) به‌معنی رمزنگاری‌شده و سایبرپانک (Cyberpunk)، ژانری علمی تخیلی، بود.

    یک سال بعد، یکی از اعضای جنبش سایفرپانک، به نام اریک هیوز (Eric Hughes)، مانیفست یا همان بیانیه سایفرپانک (Cypherpunk Manifesto) را منتشر کرد؛ این بیانیه نقطه پیدایشی برای جنبش سایفرپانک به شمار می‌رود و در آن به‌طور واضحی به موضوع حریم خصوصی اشاره شده است:

    حریم خصوصی برای جامعه‌ای روشن، در عصر الکترونیک ضروری است؛ حریم خصوصی، موضوعی محرمانه نیست، بلکه مسئله‌ای خصوصی است که فرد نمی‌خواهد همه دنیا از آن مطلع شوند. این مسئله با موضوعی مخفی که نمی‌خواهیم کسی بداند، فرق دارد. حریم خصوصی قدرت داشتن انتخاب برای اشتراک‌گذاری موضوعی با جهانیان است.

    زمانی که دو طرف معامله‌ای انجام می‌دهند، هر کدام خاطره‌ای از تعامل خود خواهند داشت؛ هر یک از طرفین این حق را دارند تا بتوانند در مورد خاطره خود از آن تعامل صحبت کنند. چگونه می‌توان این حق را نادیده گرفت؟ می‌توان قوانینی علیه آن وضع کرد، اما وجود آزادی بیان، حتی بیش از حریم خصوصی، برای جامعه‌ای روشن، اساسی است.

    ما به دنبال این هستیم که هیچ فردی در بیان خود محدود نشود؛ اگر بسیاری از احزاب با هم در انجمنی تعامل داشته باشند، هر حزب می‌تواند با دیگران تعامل داشته و درباره افراد و احزاب دیگر اطلاعات کسب کند. قدرت ارتباطات الکترونیکی چنین گفتار گروهی را امکان‌پذیر کرده و صرفاً به این دلیل که ممکن است ما نخواهیم، از بین نخواهد رفت.

    از آنجایی که ما خواهان حفظ حریم خصوصی هستیم، باید اطمینان حاصل کنیم که هر یک از طرفین تراکنش، تنها از آنچه مستقیماً برای آن تراکنش ضروری است، آگاهی داشته و تا حد امکان هم اطلاعات کمتری فاش شود.

    در بیشتر موارد هویت شخصی برجسته نیست، برای مثال وقتی فردی مجله‌ای را از فروشگاه می‌خرد و بابت آن پول نقد پرداخت می‌کند، آگاهی از هویت فرد، اهمیتی ندارد، وقتی از ارائه‌دهنده خدمات پست الکترونیکی خود می‌خواهم پیام‌هایی را ارسال و دریافت کند، دلیلی ندارد که ارائه‌دهنده بداند با چه کسی صحبت می‌کنم یا چه می‌گویم یا دیگران به من چه می‌گویند!

    ارائه‌دهنده تنها باید بداند که چگونه پیام را دریافت کند و من چقدر هزینه‌ بابت این سزویس باید بپردازم! وقتی هویت من توسط مکانیسم زیربنایی تراکنش فاش شود، من هیچ حریم خصوصی ندارم و برای فاش کردن هویت خود هم، حق انتخابی در کار نیست!

    بنابراین، حفظ حریم خصوصی در جامعه‌ای باز، نیازمند وجود سیستم‌های تراکنش ناشناس است. تا به امروز، پول نقد، اصلی‌ترین سیستم تراکنش بود. درواقع، سیستم تراکنش ناشناس، سیستمی مخفی نیست، بلکه به افراد این امکان را می‌دهد که هویت خود را در صورت تمایل و تنها در صورت تمایل، آشکار کنند. این جوهره اصلی حفظ حریم خصوصی است.

    حفظ حریم خصوصی در جامعه‌ای باز، به رمزنگاری هم نیاز دارد؛ برای مثال من می‌خواهم مسئله‌ای را تنها برای افرادی که می‌خواهم، بگویم، اگر محتوای سخنان من برای جهانیان فاش شود، دیگر خبری از حریم خصوصی نیست. امکان استفاده از رمزگذاری، نشان‌دهنده تمایل به حفظ حریم خصوصی است و رمزگذاری با سیستم ضعیف رمزنگاری هم نشان‌دهنده تمایل نداشتن به حفظ حریم خصوصی است. علاوه‌بر‌این، افشای هویت‌ افراد، با فرض ناشناس بود‌ن‌شان، به امضای رمزنگاری‌شده نیاز دارد.

    ما نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که دولت‌ها، شرکت‌ها یا دیگر سازمان‌های بزرگ و بی‌هویت، بدون در نظر گرفتن منافع خود، به ما امتیاز حفظ حریم خصوصی اعطا کنند، چرا که این موضوع، به نفع آن‌ها نیست. آن‌ها برای سودآوری به اطلاعات ما نیاز دارند و تلاش برای جلوگیری از اینکه آن‌ها این اطلاعات را داشته باشند، مبارزه با واقعیت‌های اطلاعاتی است. اطلاعات نه تنها می‌خواهد رایگان باشد، بلکه آرزوی رایگان بودن را نیز دارد! اطلاعات گسترش پیدا می‌کند تا فضای تبلیغاتی موجود را پر کند. این دانسته‌ها، درواقع، شایعاتی زودگذر هستند که بیشتر می‌دانند و کمتر می‌فهمند.

    اگر انتظار داریم حریم خصوصی خودمان را داشته باشیم، باید از آن دفاع کنیم. باید دور هم جمع شویم و سیستم‌هایی ایجاد کنیم که امکان انجام تراکنش‌های ناشناس را فراهم کنند. مردم قر‌ن‌ها است که از حریم خصوصی خود در خفا و پشت درهای بسته، دفاع می‌کنند، فناوری‌های گذشته اجازه حفظ حریم خصوصی را به طور کامل نمی‌دادند، اما فناوری‌های الکترونیکی امروزی، امکان این امر را فراهم کرده‌اند.

    ما در جنبش سایفرپانک خود را وقف ساختن سیستم‌های ناشناس کرده‌ایم، از حریم خصوصی خود با رمزنگاری، با سیستم‌های ارسال ایمیلی ناشناس، با امضای دیجیتال و با پول الکترونیکی دفاع می‌کنیم.

    جنبش سایفرپانک، از برنامه‌نویسانی تشکیل شده که برای دفاع از حریم خصوصی، نرم‌افزار توسعه می‌دهند، راه دیگری نداریم، ما برنامه‌ها و کدهای خود را به صورت رایگان برای همه مردم جهان منتشر می‌کنیم تا دیگر سایفرپانک‌ها هم بتوانند از آن‌ها استفاده کنند. اگر نرم‌افزاری که ما می‌نویسیم را تأیید نکنید، چندان اهمیتی نمی‌دهیم، ما می‌دانیم که نرم‌افزار را نمی‌توان از بین برد و سیستمی پراکنده را نمی‌توان خاموش کرد.

    جنبش سایفرپانک از مقررات مربوط به رمزنگاری انتقاد می‌کند، چرا که رمزگذاری اساساً، فرایندی خصوصی بوده و اطلاعات را از حوزه عمومی حذف می‌کند. قوانین علیه رمزنگاری تنها خشم ملت‌ها را برمی‌انگیزد و به طور اجتناب ناپذیری در سراسر جهان گسترش می‌یابد که ثمره‌اش فراهم آمدن سیستم‌های تراکنش‌های ناشناس است.

    برای اینکه حریم خصوصی به طور گسترده‌ای، فراگیر شود، باید بخشی از قرارداد اجتماعی باشد. مردم باید با هم متحد شده و با هم این سیستم‌ها را برای منافع عمومی به کار گیرند. درواقع، گسترش حریم خصوصی تنها تا با همکاری مردم جامعه امکان‌‌پذیر خواهد بود و سوالات و نگرانی‌های شما برای ما در جنبش سایفرپانک، اهمیت دارد. امیدواریم بتوانیم شما را با خود همراه کنیم تا خودمان را فریب ندهیم. مخالف بودن گروهی با این اهداف، ما را از مسیری که در پیش گرفتیم، خارج نخواهد کرد. جنبش سایفرپانک، فعالانه خود را درگیر ایمن‌تر کردن شبکه‌ها برای حفظ حریم خصوصی کرده است، پس به ما کمک کنید تا با هم به سرعت پیش برویم.

    به امید پیشرفت.

    اریک هیوز <hughes@soda.berkeley.edu>

    ۹ مارس ۱۹۹۳

    اصلی‌ترین هدف جنبش سایفرپانک، دادنِ قدرت انتخاب به افراد درباره مخفی نگه‌داشتن یا فاش‌کردن اطلاعات شخصی‌شان، بدون اجبار دولت‌ها یا نهادهای نظارتی است. بسیاری از سایفرپانک‌ها معتقدند که دولت‌ها با جمع‌آوری و ذخیره اطلاعات شهروندان خود، بر آن‌ها نظارت می‌کنند. هدف آن‌ها، نبود نظارت بر تراکنش‌های مالی است؛ جنبش سایفرپانک از دولت‌ها و نهاد‌های نظارتی انتظار ندارد که امنیت مردم و جامعه را تامین کنند، چرا که باور دارند این نهاد‌ به دلیل کنترل شدن توسط قدرتی مرکزی، اساسا نمی‌توانند جلوی جرایمی مانند کلاه‌برداری و سرقت و پول‌شویی را بگیرد.

    سایفرپانک‌ها آماده بودند تا به مقابله بپردازند

    مانیفست جنبش سایفرپانک، هدف و ماموریت این جنبش را به روشنی ترسیم می‌کند. جنبش سایفرپانک آماده مبارزه با کنترل رمزگذاری دولتی بود و شروع به کدنویسی برای ارائه راه‌حل‌ها کرد. برای مثال، در سال ۱۹۹۵، آدام بک (Adam Back)، فردی که بعدها سیستم تراکنش ناشناسی به نام Hashcash را توسعه داد، برنامه‌ پنج خطی PERL را اختراع کرد که رمزگذاری و رمزگشایی RSA را پیاده‌سازی می‌کرد؛ این پنج خط به اندازه کافی کوتاه بودند تا به عنوان امضای ایمیلی استفاده شوند.

    اهداف سایفرپانک ها

    جنبش سایفرپانک در نهایت متوجه شد که حفظ حریم خصوصی به تنهایی برای دستیابی به آزادی نهایی کافی نیست. درواقع، پس از فروپاشی نظام مدیریت پولی برتون وودز (Bretton Woods System)، که در آن هر کشور می‌بایست سیاست پولی خود را چنان اتخاذ می‌کرد که نرخ مبادله ارز خود را به طلا گره زده و این نرخ را ثابت نگه دارد، جنبش سایفرپانک به طور باورنکردنی به بانک‌های مرکزی مشکوک شد.

    در نظام مدیریت پولی برتون وودز، آمریکا که دو سوم طلای جهان را تحت کنترل داشت، اصرار داشت که این نظام مدیریتی هم بر طلا و هم بر دلار آمریکا مبتنی باشد. نمایندگان اتحاد جماهیر شوروی در کنفرانس شرکت کردند ولی بعدها از پذیرش موافقت‌نامه نهایی سرباز زدند و آمریکا هم قابلیت تبدیل دلار آمریکا به طلا را به شکل یک‌طرفه فسخ کرد و عملاً به نظام برتون وودز پایان داد و دلار را به ارز بی‌پشتوانه تبدیل کرد.

    درست در آن زمان که اقتصاد جهانی از استاندارد طلا خارج شد و به سوی سیستم فیاتی پیش‌ رفت، بسیاری از سایفرپانک‌ها به شدت با سیستم پولی جهانی که از استاندارد طلا جدا شده بود مخالفت کردند و معتقد بودند که سیستم پولی فیات که به بانک مرکزی اجازه می‌دهد عرضه پول را به میل خود افزایش دهد، در مقابل سیستمی که به دارایی سختی مانند طلا وابسته است، به طور موثر با ایجاد تورم، وضع اقتصادی طبقه کارگر را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد.

    در این برهه زمانی، جنبش سایفرپانک به شدت به وجود پول دیجیتالی غیرقابل سانسوری که با استفاده از رمزنگاری، اقتصاد مستقل و آزادی نهایی را در فضای سایبری فراهم کند، احساس نیاز کرد و این‌گونه بود که بیت کوین، به عنوان پادشاه رمزارزها، متولد شد.

    برخی از سایفرپانک‌های برجسته

    طبق آنچه در مانیفست جنبش سایفرپانک نوشته شده، اعضای این جنبش ترجیح می‌دهند تا شخصیت و هویت‌شان مخفی باقی بماند، اما متاسفانه هویت برخی از اعضای جنبش سایفرپانک، به‌دلیل اقدامات تأثیرگذارشان در دنیا، فاش شده است؛ در ادامه، برخی از اعضای جنبش سایفرپانک را معرفی می‌کنیم:

    • جولیان آسانژ (Julian Assange): بنیان‌گذار ویکی‌لیکس و یکی از افراد مشهور جنبش سایفرپانک‌، که در سال ۱۹۹۳ به این جنبش پیوست.
    • برام کوهن (Bram Cohen): بنیان‌گذار پلتفرم اشتراک‌گذاری فایل بیت تورنت است و شبکه ارز دیجیتال چیا.
    • ادوارد اسنودن (Edward Snowden): فردی که اعتبار جنبش سایفرپانک را افزایش داد و در رهایی افراد از کنترل دولت‌ها، نقش بسزایی داشت.
    • ساتوشی ناکاموتو (Satoshi Nakamoto): فرد یا گروه ناشناخته‌ مخترع بیت کوین که وایت‌پیپر بیت کوین و اولین پایگاه داده بلاک چینی را طراحی کرد.

    گفتار پایانی

    در این مقاله، با جنبش سایفرپانک‌ و اهداف آن آشنا شدیم. سایفرپانک‌ها گروهی از فعالان آزادی‌خواهی هستند که برای حفظ حریم خصوصی و آزادی فردی در دنیای دیجیتال، از رمزنگاری قوی و فناوری‌های بهبود‌دهنده‌ حفظ حریم خصوصی استفاده می‌کنند. آن‌ها با پروژه‌های مختلف نرم‌افزاری و سخت‌افزاری، به توسعه‌ اینترنت و فناوری‌های مبتنی بر بلاک چین و رمزارزها کمک کرده‌اند.

    جنبش سایفرپانک در طول زمان، چالش‌های بسیاری را برای دولت‌ها و سازمان‌های قدرتمندی ایجاد کرده که به نظارت، سانسور و محدود کردن آزادی بیان تمایل داشته‌اند. در نهایت، جنبش سایفرپانک، نقشی مؤثر در شکل‌گیری جامعه‌ دیجیتالی ایفا کرد و حالا ما هم باید در حقوق و مسئولیت‌های شهروندی خود از آن محافظت کنیم.

    شبنم توایی

    شبنم توایی

    علاقه زیادی به حوزه فناوری و فین تک دارم، درباره ارزهای دیجیتال، بلاک چین، هوش مصنوعی، وب ۳ و سایر موضوعات مرتبط با فناوری می‌نویسمو تحقیق می‌کنم. عاشق سفر و عکاسی هستمو اوقات فراغتم را با کشف جاذبه‌ها و ثبت لحظات زیبا سپری می‌کنم. بزرگترین هدفم تو زندگی یاد گرفتنه و لذت می‌برم از اینکه یادگرفته‌هامو دانش و تجربه‌ام را با دیگران به اشتراک بگذارم و از اونها هم یاد بگیرم.

    مطالب نویسنده
    اشتراک گذاری:

    مطالب مشابه

    وایت پیپر ارز کرونوس (CRO)؛ قدمی به سوی آینده دیجیتال

    آیا به دنبال پروژه‌ای منحصربه‌فرد برای سرمایه‌گذاری در...

    توکن ARC-20 چیست؟ معرفی جدیدترین استاندارد اکوسیستم بیت کوین

    استاندارد توکن ARC-20، از جدیدترین استانداردهای توکن روی...

    نگاهی به وایت پیپر انکر (ANKR): چرا این پروژه متفاوت است؟

    انکر (Ankr 2.0) به عنوان یکی از پیشرفته‌ترین زیرساخت‌های وب...

    دیدگاه‌ها 2 دیدگاه
    در پاسخ به دیدگاه کاربر
    1. سارا شعبانی
      سارا شعبانی | 13 شهریور 1402

      خیلی عالی بود، واقعا چه قلم خوبی و چه متن جذابی. مرسی از بیت پین عزیز

      • شبنم توایی
        شبنم توایی | 19 شهریور 1402

        ممنون سارا جان که مقاله‌ها رو میخونی و همراهمون هستی 🙂