بلاک چین؛ فناوری پیشرو برای تأیید اصالت و مالکیت معنوی محتوا
تاریخ انتشار: 3 خرداد 1402 | آخرین بهروزرسانی: 6 مرداد 1402
زمان مطالعه:
6 دقیقه
مالکیت معنوی چیست؟ چرا اهمیت دارد؟ در دنیای امروز حفظ حقوق و مالکیت معنوی تولیدکنندگان محتوا، با چه چالشهایی روبهرو است؟ چه راهکاری برای این چالشها معرفی میشود؟
پیشتر درباره هوش مصنوعی، وب ۳ و فناوری بلاک چین به طور مفصل صحبت کردیم، حال در این مقاله از بیت پین قصد داریم درباره مشکلاتی که هوش مصنوعی برای خالقان محتوا و فرایند تایید اصالت آثار خلقشده، ایجاد کرده، صحبت کنیم و در ادامه هم به آیندهای این مسیر و راهکارهای وب ۳ و فناوری بلاک چین برای این چالشها نگاهی داشته باشیم.
امروزه فناوریهای توسعهیافته پیرامون هوش مصنوعی (AI)، مانند چت جی پی تی (ChatGPT) یا میدجرنی (Midjourney) خیلی از جنبههای زندگی ما را متحول کردهاند. این ابزار در کنار تمام مزایایی که برای زندگی بشری به ارمغان میآورند، چالشهای جدی و جدیدی را هم ایجاد کردهاند. از خلق محتوای متنی گرفته تا تصاویری فیک و غیرواقعی که مدام از سلبریتیها در شبکههای اجتماعی منتشر میشود، هوش مصنوعی، تأیید اصالت معنوی محتوا را به فرایندی دشوار و گاهی ناممکن تبدیل کرده است.
از آنجایی که گسترش اطلاعات نادرست، همواره تهدیدی قابلتوجه برای تولیدکنندگان محتوا در زمینههای ادبی، هنری و موسیقی است؛ نیاز جامعه برای روشهای راستیآزمایی قوی و حفاظت از حقوق و مالکیت معنوی تولیدکنندگان محتوا، امری حیاتی تلقی میشود.
اولین جرقههای توسعه ابزاری به نام هوش مصنوعی (AI) در سال ۱۹۵۰ شکل گرفت؛ این ابزار در ابتدا برای ایجاد سیستمهایی توسعه یافت که برای انجام وظایفی مانند تصمیمگیری، تشخیص الگو و پردازش طبیعی زبان، به هوش انسانی نیاز داشتند. ایده اصلی توسعه هوش مصنوعی، ایجاد ماشینهایی است که با تقلید از هوش انسانی، مشکلات را حل کرده و وظایف دشوار یا غیرممکن انسانی را انجام دهند.
آلن تورینگ با تغییر صدا در یکی از کامپیوترهای اولیه منچستر، برای ایجاد یکی از اولین ضبطهای موسیقی کامپیوتری تلاش میکند.
فناوری ترکیب و ساخت صدا و تولید دیالوگها و آهنگها هم موضوعی است که در سالهای اخیر، به کمک هوش مصنوعی به طور قابلتوجهی تکامل پیدا کرده است. اولین تلاشها برای ترکیب و ساخت صدای انسان با کامپیوتر، به دهه ۶۰ میلادی برمیگردد، در آن زمان، نتایج بسیار روباتیک و غیرطبیعی بود. در دهه ۸۰، تکنیکهای ترکیب و ساخت صدا براساس مدلهای آماری، بهبود داده شدند و امکان ایجاد صداهای طبیعیتری فراهم شد، اما تولید دیالوگها و آهنگها به کمک هوش مصنوعی، موضوعی به نسبت جدیدتر از ترکیب و ساخت صدا است!
اولین تلاشها برای تولید موسیقی با هوش مصنوعی به دهه ۱۹۹۰ برمیگردد که خب نتایج اولیه بسیار ابتدایی بود؛ در دهه اخیر، فناوری تولید موسیقی مبتنی بر شبکههای عصبی توسعه یافته و میتوان به طور مستقل ملودی و هارمونی ایجاد کرد.
با این حال، تقلید صدا با هوش مصنوعی موضوعی بحثانگیزتری است که مالکیت معنوی تولیدکنندگان محتوا را به خطر میاندازد. در سالهای اخیر، نگرانیهای فزایندهای در مورد استفاده از فناوری تقلید صدا، یا همان دیپفیک، مطرح شده که همه به ایجاد صدا و ویدیوی غیرواقعی برای تخریب افراد یا انتشار اطلاعات نادرست اشاره دارند و آن را زنگ خطری برای مالکیت معنوی و حفظ حقوق آثار خلقشده میدانند. به طور کلی، استفاده از فناوری تقلید صدا برای سرگرمی یا کارهای خلاقانه باید با احتیاط و مسئولیتپذیری انجام شود.
مالکیت معنوی زیر علامت سوال
همین چند هفته پیش، دو سرویس استریم موسیقی اسپاتیفای (Spotify) و اپل موزیک (Apple Music) آهنگ Heart On My Sleeve از خوانندگان Drake و The Weeknd را حذف کردند، چرا که مشخص شد این آهنگ توسط هوش مصنوعی و با تقلید از صدای این دو خواننده تولید شده و کاربری در یوتیوب با نام کاربری ghostwriter@ آهنگ Heart On My Sleeve را با فناوری هوش مصنوعی تولید کرده است.
این کاربر مدلهای صوتی هوش مصنوعی را برای ایجاد اولین نمونه از موسیقی تولیدشده با این فناوری، آموزش داده بود. آهنگ Heart On My Sleeve از زمان انتشارش تا زمانی که سرویسهای استریم موسیقی آن را از پلتفرمهای خود حذف کردند، بیش از ۱۰ میلیون بازدید در تیکتاک (TikTok) داشت و در اسپاتیفای هم ۲۵۵ هزار بار پخش شد.
فناوری هوش مصنوعی با سرعت در حال فراگیر شدن و رسیدن به نقطهای است که افراد از آن برای ایجاد آهنگهایی مورد علاقه خود، با صدای خواننده موردعلاقه خود استفاده کنند. برای مثال، آهنگ Cutt It با صدای ریحانا (Rihanna)، در توییتر میلیونها بار بازدید گرفت؛ اصل این آهنگ را بیانسه (Beyoncé) خوانده، اما نسخهی ریحانای آن با هوش مصنوعی ایجاد شده است.
در فضای مجازی بهخصوص در تیک تاک و توییتر، به کرات میبینیم که طرفداران سلبریتیها، آهنگهای آنها را با صدای خوانندگان دیگری تولید و منتشر میکنند یا کلیپهای صوتی جعلی از صحبت کردن آنها با یکدیگر و تصاویر جدیدی که هرگز اتفاق نیفتادهاند را با دیگران به اشتراک میگذارند. این هوش مصنوعی است که مرز بین واقعیت و فیک بودن را از بین میبرد و مالکیت معنوی آثار خلق شده توسط هنرمندان را زیر سوال میبرد.
نیکی میناژ در حال رپ یکی از آهنگهای آریانا گرانده، کانیه وست در حال خواندن آهنگ Just The Two Of Us اثر گروور واشنگتن جونیور و حاضر شدن سلنا گومز در مراسم متگالا (MET Gala)، نمونههایی از آثار خلق شدن توسط هوش مصنوعی هستند که در بدو انتشارشان در فضای مجازی، اصالتشان به سختی قابل تشخیص بود.
بلاک چین ناجی مالکیت معنوی
چندی پیش گروه موسیقی یونیورسال (Universal Music Group)، یکی از بزرگترین شرکتهای ضبط و پخش موسیقی، بیانیهای منتشر و اعلام کرد که استفاده از هوش مصنوعی چالشی برای صنعت موسیقی است و تمام سرویسهای استریم مانند اپل موزیک و اسپاتیفای باید تمام اقدامات لازم را برای حفظ مالکیت معنوی آثار موسیقی انجام دهند. علاوهبراین، انجمن صنفی ضبط موسیقی آمریکا یا RIAA (کوتاهشدهی عبارت Recording Industry Association of America) هم سال گذشته هشدار داد بود که هوش مصنوعی در آینده، حق چاپ تولیدگنندگان محتوا را دور خواهد زد.
بااینکه، تولیدکنندهی آهنگ Heart On My Sleeve، صراحتا اعلام کرده بود نه Drake و نه The Weeknd در ساخت آهنگ، هیچ دخالتی نداشتهاند، اما بدیهی است که باید سازوکاری فراهم شود تا در تئوری هم که شده، از این هنرمندان دربرابر ادعای جعلی محافظت شده و حق مالکیت معنوی آنها حفظ شود.
در عصر دیجیتال، اصالت برای هنرمندان و تولیدگنندگان محتوا اهمیت بسیار زیادی دارد؛ رواج استفاده گسترده از فناوری، باعث میشود تا تأیید صحت آثار خلاقانه برای جلوگیری از سرقت مالکیت معنوی، به امری بسیار حیاتی تبدیل شود. همانطور که همه شاهد هستیم، استفاده از هوش مصنوعی در خلق آثار موسیقی، دغدغههایی را در مورد اصالت آثار ایجاد کرده، تاجایی که اکثر اوقات به اصالت اثر و استعداد هنرمند معرفی شده برای آن اثر، شک میکنیم.
فناوری بلاک چین راهی مطمئن برای تأیید صحت آثار و محافظت از مالکیت معنوی هنرمندان ارائه میدهد.
با ثبت ایجاد اثری هنری، مانند یک آهنگ، روی بلاک چین، می توان مالکیت معنوی و اصالت اثر را تأیید و از هرگونه استفاده یا تخلف غیرمجاز، از آن محافظت کرد. این بدان معناست که هنرمندان میتوانند روی آثار تولید شده براساس خلاقیتشان، کنترل کاملی داشته باشند و از مالکیت معنوی خود در برابر سرقت یا سواستفاده دیگران محافظت کنند.
علاوهبراین، استفاده از فناوری بلاک چین میتواند به حفظ یکپارچگی دنیای هنر در عصر دیجیتال کمک کند؛ این فناوری با ارائه روشی ایمن و شفاف برای تأیید صحت آثار، به جلوگیری از تقلب و جعل در صنعت هنری کمک کرده و دغدغهی همیشگی هنرمندان و کلکسیونرها را از بین ببرد. فناوری بلاک چین، معتبر بودن آثار معامله شده در بازار را تضمین میکند و با این کار، ارزش و شهرت واقعی را برای اهالی دنیای هنر به ارمغان میآورد.
از پیوند بلاکچین و هوش مصنوعی، به پول میرسیم؟
جوابت تو شماره ۱۴ ماهنامه دامیننسه!
گفتار پایانی
امروزه با رواج هرچه بیشتر فناوری هوش مصنوعی، گسترش اطلاعات نادرست یا غیرواقعی، چالشی بزرگ برای تولیدکنندگان محتوا در زمینههای مختلف است.
در ابن میان ،فناوری بلاک چین میتواند نقش مهمی در تأیید صحت آثار خلاقانه، حفاظت از مالکیت معنوی هنرمندان و حفظ اعتماد هنرمندان به حفاظت از آثار و میراث خلاقانهشان برای نسلهای آینده ایفا کند.
علاوه بر این، هنرمندان با استفاده از هوش مصنوعی بهعنوان ابزاری کارآمد، میتوانند با طیب خاطر، مرزهای خلاقیت خود را گسترش داده و خیالشان راحت باشد که مالکیت معنوی آنها توسط فناوری بلاک چین محافظت میشود.
شما چه کاربرد دیگری برای استفاده از فناوری بلاک چین در مقابل چالشهای ایجاد شده توسط هوش، میشناسید؟ آیا بلاک چین میتواند تمام دغدغههای ناشی از بهکارگیری ابزار هوش مصنوعی را برطرف کند؟
سوالات متداول
بلاک چین و وب ۳ چگونه دنیای دیجیتالی ما را تغییر خواهند داد؟
استفاده از فناوری بلاک چین و وب ۳، به تولیدکنندگان محتوا کمک خواهد کرد تا آثار خود را از طریق شبکههای داده غیرمتمرکز به فروش برسانند و از حفظ مالکیت معنوی آنها اطمینان حاصل کنند.
فناوری بلاک چین و وب ۳، چه مزایایی برای تولیدکنندگان محتوا ارائه میدهند؟
با استفاده از فناوری بلاک چین و وب ۳، تولیدکنندگان محتوا میتوانند کنترل بیشتری روی هویت و دادههای خود داشته و دغدغهای بابت شفافیت و حریم خصوصی فعالیتهایشان نداشته باشند.
شبنم توایی
علاقه زیادی به حوزه فناوری و فین تک دارم، درباره ارزهای دیجیتال، بلاک چین، هوش مصنوعی، وب ۳ و سایر موضوعات مرتبط با فناوری مینویسمو تحقیق میکنم.
عاشق سفر و عکاسی هستمو اوقات فراغتم را با کشف جاذبهها و ثبت لحظات زیبا سپری میکنم.
بزرگترین هدفم تو زندگی یاد گرفتنه و لذت میبرم از اینکه یادگرفتههامو دانش و تجربهام را با دیگران به اشتراک بگذارم و از اونها هم یاد بگیرم.