بیت کوین و غلات: داستان حضانت از دو دارایی با ارزش
تاریخ انتشار: 6 فروردین 1403 | آخرین بهروزرسانی: 6 اردیبهشت 1403
زمان مطالعه:
6 دقیقه
فروپاشی صرافی FTX حکمت تفکیک فعالیتهای بازارسازی را از یک سو (Alameda) از فعالیتهای اداره یک صرافی (FTX) و یک متولی یا کاستودی (دوباره FTX) از سوی دیگر نشان داد. بااینحال، این سؤال که آیا باید فعالیتهای صرافی و متولی را تفکیک کرد یا خیر، تفاوتهای ظریفتری دارد. بانکهای بزرگ اغلب کسبوکارهای تجاری و کسبوکارهای کاستودی (حضانتی) خود را در یک نهاد حقوقی اداره میکنند و از دیوارهای اطلاعاتی برای کنترل تضاد منافع استفاده، و تضمین میکنند که داراییهای خودشان از داراییهای مشتریانشان جدا میشود. این مقاله از تجربه صنعت غلات ایالات متحده در اواخر قرن نوزدهم برای نشان دادن اهمیت کنترل ریسک بین بین فعالیتهای نگهداری از دارایی و اجرای قوانین استفاده میکند.
حضانت از داراییهای کریپتویی
حضانت داراییهای کریپتویی، تعهدی پیچیده است که شامل مدیریت ریسک امنیت اطلاعات برای محافظت از کلیدهای خصوصی و ایمن نگهداشتن تراکنشها میشود. متولیان همچنین به عنوان نوعی ارائهدهنده خدمات پرداخت عمل میکنند و داراییهای کریپتویی را دریافت، و آنها را بر اساس دستورالعملهای مشتریان خود ارسال میکنند. بسیاری از صرافیهای رمزارزی اولیه، حضانت را به صورت دستهای برای پایگاه مشتریان خرد خود در نظر میگرفتند و برخی همچنان به این کار ادامه میدهند. هنگامی که آنها برای اولینبار راهاندازی شدند، صرافیها باید توانایی محافظت از داراییهای خود را ایجاد میکردند. گسترش این قابلیت به پایگاه بزرگ مشتریان خرد به صورت رایگان، روابط بسیار عمیقی را با مشتری ایجاد کرد و روشی غیرمستقیم برای کسب درآمد از هزینههای ترتیبات حضانت داخلی آنها بود.
از زمان شکست FTX، تلاشهای بخش خصوصی و دولتی برای تغییر این مدل صورتگرفته است. بخش خصوصی شاهد پذیرش گستردهتر «تسویه خارج از صرافی یا EOS» توسط صرافیهای بزرگ بوده که اغلب در پاسخ به تقاضای مشتریان سازمانی است. OES به دنبال کاهش ریسک طرف مقابل، با حذف نیاز مشتریان به نگهداری داراییهای کریپتویی خود در صرافیها است. اتفاقاً Zodia Markets از ابتدا اینگونه طراحی شد. در حوزه عمومی، اقدامات نظارتی مانند اقداماتی از سوی SEC وجود دارد که از مشاوران سرمایهگذاری میخواهد فقط از متولیان واجد شرایط برای داراییهای کریپتویی مشتریان خود استفاده کنند. همچنین رایزنیهایی هم در بریتانیا انجام شده است که نشاندهنده حمایت جدی از جداسازی داراییهای مشتری از داراییهای صرافی است.
صرافیهای رمزارزی
صرافیهای کریپتویی و صرافیهای سنتی ریشههای مشابهی داشتند تا جایی که بیشتر آنها به عنوان مکانهای غیررسمی برای مشتریان خرد شروع به فعالیت کردند. در سمت داراییهای کریپتویی، کوین بیس به عنوان سرویسی خصوصی برای خرید و فروش بیت کوین از طریق انتقال بانکی شروع به کار کرد، درحالیکه Mt. Gox به عنوان سرویسی معاملاتی برای جمعکنندگان کارت شروع به کار کرد. در دنیای سنتی، LSE بهعنوان انجمنی خصوصی از تریدرهای مستقر در قهوهخانه جان در شهر لندن شروع به کار کرد، درحالیکه در قرونوسطی بلژیک، بازرگانان در میخانه Huis ter Beurze گرد هم میآمدند که نام خود را بهاصطلاح بورس (Bourse) گذاشت. با نگاهی گستردهتر، صرافیها برای انجام پنج عملکرد طراحی شدهاند:
استانداردسازی، از جمله از طریق وزنها و معیارها یا قراردادهای معاملاتی با طراحی ثابت
حمایت از حقوق مالکیت، مانند کتاب قوانین
اجرای توافقهای قراردادی از طریق تحریم برای بازیگران بد
تقارن نداشتن اطلاعات با انتشار اطلاعات، اغلب از طریق دفتر سفارش شفاف
تأمین کالاهای عمومی با اطمینان از رعایت قوانین
نگاهی به گذشته
توسعه مبادلات غلات در اواخر قرن نوزدهم ایالات متحده، بهویژه هیئت تجارت شیکاگو (CBOT)، به نشان دادن تنش بین متولیان امر از یک سو و صرافیها از سوی دیگر کمک میکند. در اواخر دهه 1840 و اوایل دهه 1850، با گسترش فعالیتهای ایالات متحده به غرب، مقدار غلات ارسال شده به شیکاگو به طور چشمگیری افزایش یافت. سیلوهای ذخیرهسازی که توسط انبارداران اداره میشدند، انبارهای بزرگ و تخصصی بودند که غلات قبل از حمل در آنها نگهداری میشدند. به یک معنا، آنها معادل متولیان داراییهای کریپتویی همهجانبه هستند که در آن داراییهای مالکان مختلف در کیف پولی واحد ترکیب میشوند.
CBOT به عنوان یک سازمان گمنام شروع به کار کرد، حتی مجبور بود برای تشویق دیگران برای شرکت در جلسات خود را در دهه 1850، ناهار رایگان بدهد. صرافی رشد کرد تا نقشی در استاندارد کردن درجهبندی، بازرسی و توزین کالاها، از جمله غلات، ایفا کند. انباردارانی که سیلوها را اداره میکردند با تاجران و حملکنندگان غلات که بیشتر با بورس همسو بودند، مخالف بودند. ذخیرهسازی داراییهای کریپتویی شامل فهرستبندی زنجیرهها و غربالگری داراییها است. پروفایلسازی بلاک چین به جای تجزیهوتحلیل بلاک به بلاک دادهها، فرایند یافتن اطلاعات ذخیره شده در بلاک چین را آسان میکند. پروفایلسازی نوعی تأیید حقوق مالکیت زنجیرهای مشتری متولی است. مطمئناً مشتریان میتوانند این کار را خودشان انجام دهند، اما سپردن آن به متولی از طرف آنها بسیار سادهتر است.
غربالگری و امتیازدهی یک معیار نظارت بر جرایم مالی است که معادل واقعی در امور مالی سنتی ندارد، زیرا مختص بلاک چین است. شرکتهای خصوصی، خدمات امتیازدهی را برای ارزیابی قرار گرفتن در معرض جرایم مالی دارایی یا کیف پول خاص ارائه میکنند. اگر آن دارایی یا کیف پول اخیراً با آدرسی تعامل داشته باشد که با فعالیت مجرمانه مرتبط است، آنگاه بر امتیاز تأثیر منفی میگذارد. این بدان معنی است که این تصور که داراییهای کریپتویی کاملاً قابل تعویض هستند، کاملاً دقیق نیست. کیف پولها و داراییهای مختلف امتیازات متفاوتی دارند. همین امر در مورد غلات صدق میکند، زیرا آنطور که تصور میشود قابل تعویض نیست. بسته به منطقه رویش، درجات مختلفی مانند گندم چاودار روسیه، گندم ریور پلیت، گندم هند شرقی و غیره وجود دارد. سایر معیارهای درجهبندی شامل رطوبت، مواد خارجی و دانههای آسیبدیده خواهد بود.
چالش در ایالات متحده مقیاس و پیچیدگی زیرساختهای نگهداری بود که غلات را قبل از حملونقل در سیلوها جمعآوری میکرد. این با کشورهایی مانند آرژانتین که زیرساختهای آن کمتر پیچیده بود و غلات در گونیهایی برای حملونقل بستهبندی میشد، متفاوت بود. متولیانی که برای هر یک از مشتریان خود کیف پول جداگانهای دارند، مشابه گونیهای غلات در آرژانتین هستند. سیلوهای غلات Omnibus از طریق کمیت و مقیاس، صرفهجویی در مقیاس ایجاد کردند. بااینحال، این امر با سختتر کردن ردیابی کیفیت در مقایسه با استفاده از گونیهای غلات همراه است که میتوان آن را با درجه خاصی از نقطه بستهبندی تا رسیدن به مشتری نهایی برچسبگذاری کرد. در داراییهای کریپتویی، کیف پولهای omnibus صرفهجویی در مقیاس نیز ایجاد میکنند، مانند کاهش هزینههای تراکنشهای زنجیرهای، اما امتیازدهی به مجموعههای جداگانه داراییها اگر غیرممکن نباشد، چالشبرانگیزتر میشود.
از پیوند بلاکچین و هوش مصنوعی، به پول میرسیم؟
جوابت تو شماره ۱۴ ماهنامه دامیننسه!
خطرات ناشی از ورود و معامله متولیان به حساب شخصی
اختلاط غلات به انبارداران اجازه داد تا دست به اعمال ناشایست بزنند. بهعنوانمثال، آنها میتوانند محمولهای از دانههای درجه یک دریافت کنند و سپس آن را با درجه دو مخلوط کنند تا جایی که هنوز در محدوده قابل قبول برای یک درجه باشد. در نتیجه این انبار توانست کیفیت غلات را به نفع خود و به ضرر دیگران تغییر دهد. این باعث دلسردی کشاورزان شد تا مطمئن شوند غلاتشان از بالاترین کیفیت برخوردار است. از برخی جهات، قانون گرشام در اینجا کاربرد دارد: غلات بیکیفیت، غلات باکیفیت را از بین میبرد. به طور خلاصه، استانداردسازی و حفاظت از دارایی، عملکردهای 1 و 2 مربوط به صرافی که در بالا گفتیم، دچار نقص شد.
یکی از تفاوتهای کلیدی بین داراییهای کریپتویی و بازارهای غلات این است که درجهبندی و امتیازدهی داراییهای کریپتویی توسط شرکتهای بخش خصوصی شخص ثالث انجام میشود، زیرا دادهها عمومی هستند و هر کسی میتواند آن را انجام دهد. بااینحال، کیف پولهای omnibus این قابلیت را محدود میکنند، زیرا مقدار زیادی از فعالیتهای معاملاتی میتواند خارج از زنجیره انجام شود و سپس به طور خالص به کیف پول omnibus تسویه شود. منبع تنش دیگری حول عملکرد 4 میچرخید. انباردارانی که میتوانستند در بورس معامله کنند اما در معاملات خصوصی نیز در بورس معامله میکردند، اطلاعاتی در مورد عرضه و تقاضا و همچنین کیفیت غلات در انبار داشتند، بنابراین تضاد منافع ایجاد میکردند. درحالیکه این اطلاعات دارایی آنها بود و رفتار با اطلاعات به عنوان دارایی، به عنوان انگیزه ای برای مالکان برای تولید و فروش آن اطلاعات عمل میکند. استدلال متقابلی وجود دارد که افشای اجباری میتواند به جلوگیری از معاملات داخلی، سوء استفاده از بازار و انتخاب نامطلوب کمک کند.
CBOT درگیری طولانیمدت با انبارداران داشت؛ زیرا تلاش میکرد همان استانداردسازی وزنها، معیارها و درجهها را که در سایر داراییها مانند چوب داشت، اعمال کند. در سال 1906، CBOT قانونی را اجرا کرد که طبق آن، هر معامله خصوصی که خارج از بورس منعقد میشود، باید به قیمت پایانی روز باشد. انبارداران از اخراج از بورس بیشتر از هزینههای پایبندی به این قانون میترسیدند و به آن پایبند بودند. این قانون همچنین از حمایت قضایی در مورد این عملکرد مهم بازار برخوردار شد. این به CBOT اجازه داد تا تضاد منافع را در مورد انباردارانی که میتوانستند به حساب خودشان معامله کنند، مدیریت کند، اما این مهم با ممنوع کردن معاملات آنها انجام نشد.
همه اینها به این معنی بود که میتوان صرفهجویی در مقیاس سیلوها را حفظ کرد و درعینحال امکان مدیریت تضاد منافع و سایر مسائل تنش را فراهم کرد. آنچه بهآسانی مشهود است این است که ممنوع کردن سیلو یا جلوگیری از معاملات انبارداران هرگز گزینه واقعی نبود. فناوری و صرفهجویی در مقیاسی که به ارمغان آورد به عنوان کالایی اساسی شناخته میشد. بله، ریسکهای جدیدی را معرفی کرد، اما با گذشت زمان، بازار و تنظیمکنندهها توانستند این ریسکهای جدید را تحت مدلی که عمر آن بیش از صدسال است، مدیریت کنند. حال باید امیدوار باشیم که بتوان همین نگرش را در بازارهای داراییهای دیجیتال اعمال کرد.
شبنم توایی
علاقه زیادی به حوزه فناوری و فین تک دارم، درباره ارزهای دیجیتال، بلاک چین، هوش مصنوعی، وب ۳ و سایر موضوعات مرتبط با فناوری مینویسمو تحقیق میکنم.
عاشق سفر و عکاسی هستمو اوقات فراغتم را با کشف جاذبهها و ثبت لحظات زیبا سپری میکنم.
بزرگترین هدفم تو زندگی یاد گرفتنه و لذت میبرم از اینکه یادگرفتههامو دانش و تجربهام را با دیگران به اشتراک بگذارم و از اونها هم یاد بگیرم.