ماجرای مرموز آفرینش پول و مسیر معرفی بیت کوین

تاریخ انتشار: 10 آبان 1402 | آخرین به‌روزرسانی: 8 آذر 1402
زمان مطالعه:  8 دقیقه
آفرینش پول

پول یکی از مهم‌ترین اختراعات بشر است که نقشی اساسی در زندگی روزمره ما دارد. اما آفرینش پول چگونه اتفاق افتاد؟ در این مقاله ضمن آشنایی با تاریخچه و مراحل تکامل پول، از برخی رازهای آفرینش آن پرده برمی‌داریم.

پول، یکی از مهم‌ترین اختراعات بشر است که امکان مبادله کالاها و خدمات به یکدیگر را برای ما فراهم می‌کند؛ پول، ابزاری برای اندازه‌گیری ارزش کار و دارایی‌ها است. تاریخچه پول به هزاران سال قبل برمی‌گردد. در ابتدا، مردم از کالاهای قابل‌مبادله مانند پوست حیوانات، غلات و فلزات گران‌بها برای خرید و فروش استفاده می‌کردند، اما این سیستم معاوضه، مشکلات زیادی مانند دشواری برای پیدا کردن شخصی که مایل به مبادله کالای موردنظر ما با کالای مورد‌نظر خودش باشد، داشت.

حدود ۷۰۰ سال قبل از میلاد مسیح، مردم شروع به استفاده از سکه‌های فلزی برای تسهیل معاملات کردند؛ سکه‌ها دارای ارزش ثابتی بودند و می‌توانستند به‌راحتی با یکدیگر مبادله شوند. با گذشت زمان، پول کاغذی یا همان اسکناس به‌ وجود آمد که توسط بانک‌ها صادر و با طلا یا نقره پشتیبانی می‌شد. حمل‌ونقل پول آسان‌تر شد و حجم معاملات افزایش یافت. در قرن بیستم، ظهور ارزهای دیجیتال مانند بیت کوین، انقلابی در سیستم مالی ایجاد کرد. ارزهای دیجیتال غیرمتمرکزی که توسط هیچ نهادی کنترل نمی‌شوند و برای انجام معاملات بین‌المللی و دور زدن تحریم‌ها بسیار مناسب هستند.

ماجرای مرموز آفرینش پول

آفرینش پول، ماجرایی مرموز است که هنوز به طور کامل تمام ابعاد آن شناخته نشده است، برخی از مورخان معتقدند که پول در ابتدا به‌عنوان شکلی از اعتبار ایجاد شد؛ به این معنی که فردی کالا یا خدماتی را به دیگری می‌داد و در ازای آن تعهدی دریافت می‌کرد که در آینده کالا یا خدمات دیگری را دریافت کند. برخی دیگر معتقدند که پول در ابتدا به‌عنوان شکلی از ارزش نمادین ایجاد شد و کالا یا خدماتی به‌عنوان نمادی از ارزش مورد پذیرش قرار گرفته بود.

ماجرای مرموز آفرینش پول

هر چه که باشد، آفرینش پول، تحولی مهم در تاریخ بشر به وجود آورد و امکان توسعه اقتصاد را فراهم کرد؛ پس از آفرینش پول، جوامع پیچیده‌تری ایجاد شدند. جان کنت گالبرایت، اقتصاددان، سیاست‌مدار و دیپلمات آمریکایی کانادایی در کتاب پول از کجا آمد، به کجا رفت، می‌گوید:

مطالعه پول، بیش از همه زمینه‌های دیگر در اقتصاد، یکی از موضوعاتی است که در آن از پیچیدگی، برای پنهان کردن حقیقت یا فرار از حقیقت استفاده می‌شود، نه برای افشای آن!

ما نمی‌توانیم سیستم بانکداری را اصلاح کنیم، مگر اینکه درک کنیم که بانک‌های تجاری و نه دولت‌ها، در خط مقدم خلق پول قرار دارند. گالبرایت در سال ۱۹۷۵ در مورد گمراه‌کننده بودن چگونگی خلق پول برای باور عموم هشدار داد و لرد آدیر ترنر، رئیس سابق قانون‌گذاری مالی بریتانیا هم در سال ۲۰۱۳ و پس از بحران سال ۲۰۰۸، این هشدار را به‌روز‌رسانی کرد. ترنر مشاهده کرد که درک رایج از خلق پول همچنان بر این افسانه استوار است که بانک‌ها سود خود را با پرداخت نرخ بهره پایین به سپرده‌ها و وام‌دادن آن پول با نرخ بالاتر به دست می‌آورند. او برای رد کردن این تئوری گفت:

بانک‌ها، برخلاف باور عموم، پول موجود را از پس‌اندازکنندگان سپرده نمی‌گیرند تا آن را به وام‌گیرندگان قرض بدهند: آن‌ها اعتبار و پول را بدون هیچ عنوانی (Ex nihilo) ایجاد می‌کنند؛ به وام‌گیرنده وام می‌دهند و هم‌زمان هم حساب پول وام‌گیرنده را به حساب بستانکار تبدیل می‌کنند.

Ex nihilo اشاره به کلمه لاتین جنسیس یا همان پیدایش (Genesis) است که می‌گوید خدا هر آنچه وجود دارد (ex) را از هیچ (nihilo) خلق کرد. معادل لاتین عبارت معروف بگذار نور بتابد، نمادی از رشد، Fiat Lux (خلقت از هیچ) است؛ به همین دلیل هم شکل سنتی پول را ارز فیات (Fiat) می‌نامیم. در ادامه خواهیم دید که این نام به‌خوبی قابل‌توجیه است.

پای نابغه مالی قرون‌وسطایی در کار است

چندین روایت متفاوت از چگونگی پیدایش پول وجود دارد؛ برخی از مورخان جریان اصلی آن را به جواهرسازانی که در آن زمان، طلافروشان نامیده می‌شدند، نسبت می‌دهند. آن‌ها احتمال وجود هرگونه جریان دیگری، مانند ردپای شوالیه‌های محبوب یا گروه‌های مرموز را رد می‌کنند.

ازآنجاکه امروز هیچ مورخی از این گروه‌های مرموز حرفی به میان نمی‌آورد، ما در این مطلب از آن روی ماجرا صحبت می‌کنیم؛ نسخه‌ای که در آن، اختراع پول مدرن را به شوالیه‌ها نسبت می‌دهند. آنچه شوالیه‌ها در مورد پول کشف کرده بودند، استفاده از کاغذ برای نشان دادن پول نبود؛ این ایده با نبوغ خلق پول، فرسنگ‌ها فاصله داشت. شوالیه‌ها می‌خواستند از هیچ، پول در بیاورند.

در آن روزهای دور، پلیسی نبود و آنچه در میان جنگ‌های پی‌درپی وجود داشت، مزدوران سرگردان و ناامید و افراد بسیار ثروتمندی با مقدار زیادی طلا در خانه‌هایشان بودند. هجوم به خانه‌ها به‌کرات اتفاق می‌افتاد و دارایی‌ها در برابر چاقویی که گلوی صاحبشان را نشانه گرفته بودند، امنیتی نداشتند. بااین‌حال، هیچ مزدوری جرئت حمله به قلعه نیروهای رزمی زبده آن دوران و معابد را نداشت؛ پس نتیجه این شد که برخی از ثروتمندان تصمیم گرفتند دارایی‌های خود را در این معابد ذخیره کرده و رسیدی مانند نوشته زیر دریافت کنند.

دریافت شده از آقای دوشن، بازرگانی، از پاریس، یک شمش طلا. تاریخ در پاریس در روز سیزدهم اکتبر سال ۱۳۰۷؛ ژاک دی مولای، استاد بزرگ، اردوگاه پاریس.

پس از مدتی، معبد متوجه موضوعی عجیب شد: ثروتمندان پس از سپردن طلای خود به معبد، به‌ندرت دیگر سراغش را می‌گرفتند و همان رسیدهای کاغذی امضا‌شده توسط استاد بزرگ معبد را با یکدیگر مبادله می‌کردند. حتی بهتر از مبادله رسید‌ها، تاجری در پاریس می‌توانست به دمشق سفر کند و چنانچه به شتری به قیمت یک شمش طلا نیاز داشت، می‌توانست به معبدی در دمشق برود، رسید پاریس را ارائه کند و یک شمش طلا بگیرد تا به فروشنده شتر بدهد (به نوآوری اولین چک‌های مسافرتی دقت کنید).

نابغه مالی قرون وسطایی

شتر فروش هم، رسید کاغذی را ترجیح می‌داد، پس تاجر پشت اسکناس می‌نوشت: به شتر فروش واگذار شد و شترش را می‌گرفت. درواقع، هیچ شخصی، طلای واقعی را نمی‌خواست. احتمالاً نابغه مالی قرون‌وسطایی داستان ما، پیش خود این‌گونه استدلال کرده است که: شخصی که خواهان جابه‌جایی شمش‌های سنگین طلا نیست، از کجا می‌داند که طلای کافی در خزانه ما برای برآوردن خواسته‌ها وجود دارد؟ مردم تا زمانی که میزان طلای دلخواه خود را در ازای تقاضایشان دریافت می‌کردند به رسید‌ها اعتماد داشتند.

در همین زمان بود که معابد با کمی حساب سرانگشتی متوجه شدند که سپرده‌گذاران تنها درخواست برداشت ۱۰ درصد از محتویات صندوق را دارند، پس فکر بکری به سرشان زد! شوالیه‌ها می‌توانستند ۱۰ برابر بیشتر از طلای خود، رسید برای وام صادر کنند و بازپرداخت وام را هم با طلای واقعی، کالاها و خدمات، دریافت کنند؛ اینجا بود که شوالیه‌ها از جنگجو به بانکدار تبدیل شدند. مغز متفکر قرون‌وسطایی، این بازی را نوعی بازی اعتما‌دبه‌نفس در نظر گرفت؛ نکته کلیدی این بود که همیشه به‌اندازه کافی فلز گران‌بها در دسترس داشته باشید، به خزانه بروید و فوراً هر آنچه را که لازم بود تحویل دهید.

کسب درآمد امروز

پول فقط ارز نیست؛ سناریوی زیر را در نظر بگیرید:

مزرعه‌داری پیر تصمیم می‌گیرد تا مزرعه خود را گسترش دهد. بانک طرح کسب‌و‌کار او را تأیید کرده و با وارد کردن مبلغی معادل ارزش کسب‌و‌کارش، به او ۱۰۰ هزار دلار وام می‌دهد. مزرعه‌دار با کارت اعتباری خود از آن پول، برای پرورش خوک استفاده می‌کند، خوک‌های بالغ را به خریدارانی که با کارت اعتباری پرداخت می‌کنند، می‌فروشد و در مقابل وام خود، اعتبار ارائه می‌دهد تا زمانی وام تسویه شود.

از پیوند بلاک‌چین و هوش مصنوعی، به پول می‌رسیم؟

جوابت تو شماره ۱۴ ماهنامه دامیننسه!

    استانداردی به نام طلا

    چرا طلا، استاندارد ارزش است؟ در قحطی، شما نمی‌توانید طلا را بخورید. در جنگ، شما نمی‌توانید از آن سلاح بسازید. شما حتی نمی‌توانید پتویی گرم برای روز سرما، از آن درست کنید. بااین‌حال، در مأیوس‌ترین دوره‌ها، زمانی که ارزش پول کاهش پیدا می‌کند، شما می‌توانید در ازای طلا، خدمات دریافت کنید. اما چرا؟ شما می‌توانید از آن جواهرات بسازید. ارزش طلا به فخرفروشی به‌وسیله آن، استوار است. چه اساسی بادوام‌تر از ضعف انسانی برای پول؟

    برای صدها سال روی اسکناس یک‌دلاری نوشته شده بود: به دارنده آن در صورت تقاضا، یک دلار به طلا پرداخت می‌شود. ساختمان‌های بانک‌ها مانند ترکیبی از قلعه و عمارت به نظر می‌رسیدند و در استحکامشان هیچ شکی باقی نمی‌‌ماند. بسیاری از بلایای اقتصادی به طور کامل یا جزئی به دلیل محدودکردن عرضه پول یک کشور به تعداد تکه‌های طلا رخ داد‌ه‌اند. در دهه ۱۹۳۰ بیشتر کشورها وعده تبدیل ارز کاغذی به طلا را کنار گذاشته بودند و مردم هم در حال کنارآمدن با این قضیه بودند.

    تجربه نشان می‌دهد که تمام آنچه سیستم پولی ما نیاز داشت، راهی برای حفظ اعتماد بود. لزوماً طلا، تنها پشتوانه نیست، تا زمانی که عابربانکی بتواند فوراً به درخواست سپرده‌گذاری پاسخ داده و پول نقد تولید کند، سیستم زنده می‌ماند. ازآنجایی‌که بانک‌ها فقط نیاز دارند تا کسری از تمام پول سپرده‌گذاری شده را در اختیار داشته باشند، به این سیستم، سیستم ذخیره کسری می‌گویند.

    با افزایش اعتماد مصرف‌کننده، ساختمان‌های بانک‌ها هم به خرده‌فروش‌هایی مستقر در جای‌جای شهر تبدیل شدند. ارز فعلی، وعده طلا نمی‌دهد؛ بلکه معادلی قانونی برای تمام بدهی‌های دولتی و خصوصی است. دیگر نیازی به طلا نیست، ما به دلار اعتماد داریم.

    اسارت بدهی

    بدون ایجاد بدهی و شخصی برای بازپرداخت، نمی‌توان پول ایجاد کرد. پولی که برای بازپرداخت هر دلار با بهره ایجاد می‌شود، از پول بیشتری حاصل می‌شود که با بهره بیشتری ایجاد شده که باید علاوه بر پول ارائه‌شده، پرداخت شود. در نتیجه، گروه بزرگی از شهروندان همیشه بدهکار خواهند بود و تنها تعداد کمی از مردم بدون بدهی زندگی خواهند کرد.

    اقتصاددانانی وجود دارند که در حال بررسی راه‌هایی برای ایجاد پول، بدون بدهی هستند؛ این راه‌ها نام‌هایی مانند خلق پول مثبت یا نظریه پولی مدرن دارند. البته باید اشاره کرد که آسیب بدهی در سیستم خلق پول، ضروری است و حالا افرادی تلاش می‌کنند تا سیستمی را طراحی کنند که در آن بدهی با خلق پول اتفاق نیفتد.

    ورشکستگی بانک‌ها اجتناب‌ناپذیر است. بانکداران می‌توانند پول را از هیچ به دست آورند، آن را قرض دهند، بهره و کارمزد دریافت کنند و با تمام این اوصاف باز هم به سیستم مالی صدمه بزنند. در تئوری، بانک‌ها می‌تواند پول بیشتری برای جبران وام‌های پرداخت‌نشده ایجاد کنند، اما تاریخ ثابت کرده که چاپ پول باعث کاهش ارزش پول می‌شود.

    انگیزه ایجاد بیت کوین

    بیت کوین در ۹ ژانویه ۲۰۰۹ راه‌اندازی شد. در آن زمان بحران بزرگ مالی، بزرگ‌ترین فاجعه بازار در نسل‌ها بود و راهکاری هم که سیاستمداران و کارشناسان به آن دست پیدا کردند، کمک‌های مالی برخی از بانک‌ها بود؛ بنابراین باید با چاپ پول و تحویل آن به این بانک‌ها، نجات پیدا می‌کردند. شاید در ظاهر، چنین راه‌حلی معقول به نظر می‌رسد، اما نتیجه لکه‌دار شدن نظام سرمایه‌داری بود.

    انگیزه ایجاد بیت کوین

    اگر فقط ۱۰۰۰ دلار در دنیا وجود داشته باشد و شما ۱۰۰ دلار بیشتر چاپ کنید، قدرت خرید موجود برای آن ۱۰۰۰ را گرفته و روی ۱٬۱۰۰ دلار پخش می‌کنید. هزار دلار اصلی، الان همان قدرت خرید ۹۱۰ دلار را دارد. در واقع، چاپ آن ۱۰۰ دلار اضافی به طور مستقیم ۹ درصد از قدرت خرید دارندگان موجود را به همراه دارد. این همان اتفاقی است که قدرت خریدی مردم را بی‌سروصدا کاهش می‌دهد.

    ساتوشی ناکاموتو، خالق ناشناس بیت کوین، خشم مردم به نابرابری و سرقت غیرمستقیم کمک‌های مالی بانکی را دید و سیستمی را معرفی کرد که با ایجاد انگیزه‌های مالی برتر برای پس‌اندازهای معمولی در مقابل سیستم موجود، تغییر، شفافیت و انصاف را به ارمغان می‌آورد. هدف ساتوشی از عرضه بیت‌ کوین، بستن پرونده کمک‌های مالی ناعادلانه و انتخابی بانک‌ها بود؛ او به جای سیستم سرمایه‌داری ساختگی، سیستمی رادیکال از سرمایه‌داری سازش‌ناپذیر و سرکش ایجاد کرد. شاید این تنها راه برای جلوگیری از سوءاستفاده از قدرت ترجیحی باشد.

    درواقع، به جای سیستمی که به نفع نزدیک‌ترین سیاست‌گذاران کنترل‌کننده پول است (کانتیونرها، با اشاره به ریچارد کانتیلون، اقتصاددان قرن هجدهم که اولین‌بار این پدیده را توصیف کرد)، ساتوشی سیستمی را راه‌اندازی کرد که در آن پول تعریفی مشخص، محدود و توزیعی منصفانه دارد.

    سرمایه‌گذاری قهرمانانه

    سیستم ساتوشی، به جای پاداش‌دهی به افرادی که به بیش از سهم منصفانه پول تازه چاپ‌شده دسترسی دارند، به افرادی پاداش می‌دهد که صرفاً پول خود را در طول زمان نگه می‌دارند؛ تحولی انقلابی و درعین‌حال شرم‌آور، ازآن‌جهت که بشریت پس از این همه‌سال موفق شد به آن دست پیدا کند.

    دانلود کتابچه نحوه دریافت وام با ارزهای دیجیتال

    در این کتابچه با نحوه دریافت وام با ارزهای دیجیتال آشنا می‌شوید. از نحوه ثبت‌نام تا آشنایی با مزایا و معایب این گونه وام‌ها مطلع می‌شوید.

      سیستمی جدید که در آن پولی که پس‌انداز و به صورتی امن، مخفی نگه داشته می‌شود، درواقع قدرت خرید خود را در طول زمان افزایش می‌دهد. پولی نه برای بانکداران و خودی‌های سیاسی، بلکه برای مردم سخت‌کوش دنیا! حال تنها کاری که باید انجام دهیم، انتخاب از میان دو سیستم موجود برای ذخیره‌کردن دارایی‌هایمان است.

      شبنم توایی

      شبنم توایی

      علاقه زیادی به حوزه فناوری و فین تک دارم، درباره ارزهای دیجیتال، بلاک چین، هوش مصنوعی، وب ۳ و سایر موضوعات مرتبط با فناوری می‌نویسمو تحقیق می‌کنم. عاشق سفر و عکاسی هستمو اوقات فراغتم را با کشف جاذبه‌ها و ثبت لحظات زیبا سپری می‌کنم. بزرگترین هدفم تو زندگی یاد گرفتنه و لذت می‌برم از اینکه یادگرفته‌هامو دانش و تجربه‌ام را با دیگران به اشتراک بگذارم و از اونها هم یاد بگیرم.

      مطالب نویسنده
      اشتراک گذاری:

      مطالب مشابه

      ضرایب همبستگی و بتا چیست؟ آشنایی ابزارهای تحلیل ریسک و بازدهی

      بازار ارزهای دیجیتال به دلیل نوسانات بالا و تغییرات سریع،...

      هشدار سایت‌های کلاهبرداری تتر را جدی بگیرید!

      کلاهبرداری با ارز دیجیتال تتر (USDT)، از جدیدترین روش‌های...

      دیدگاه‌ها
      در پاسخ به دیدگاه کاربر