آیا پلتفرم ایکس (توییتر سابق) یک دفتر کل عمومی است؟
تاریخ: 4 اردیبهشت 1403
زمان مطالعه:
3 دقیقه
پلتفرم ایکس یا همان توییتر سابق را میتوان برای کسب اطلاعاتی خاص به عنوان دفتر کل عمومی در نظر گرفت؛ ماسک هم به همین دلیل برای آن سر و دست میشکست.
یکی از ویژگیهای بارز بلاک چینها این است که هر کدام دفتر کل عمومی هستند. سوابق اینکه کدام کیف پولها چه توکنهایی دارند در بلاک چین بیت کوین، اتریوم و هر بلاک چین دیگری برای همه قابل مشاهده است. شما ممکن است دقیقا ندانید چه فردی صاحب آن کیف پولها است، اما رکوردی از داراییها و تراکنشهای آن وجود دارد.
حال بیایید پلتفرم ایکس یا هامن توییتر سابق را در نظر بگیریم؛ توییتر رکوردی عمومی از پیامهای مرتبط با حسابهای کاربری است. شما مطمئن نیستید که صاحب حساب چه فردی است (مگر اینکه تایید شده باشد) اما میدانید که آن حساب کاربری به لیست شدن پیامهای خاص در این دفتر کل عمومی رضایت داده است. بر خلاف بلاک چینها، این پیامها را میتوان از خود دفتر کل حذف کرد، اما مانند بلاک چینها، هر پیامی که زمانی بخشی از دفتر کل بوده، معمولا قابل بازیابی است و بنابراین حذف کامل پیامها پس از اینکه عمومی شدند، دشوار است. این موضوع ما را به ایلان ماسک میرساند. ماسک، در یکی از بیانیههای متعددش، پس از موافقت برای خرید توییتر، اعلام کرد:
قصد دارم با اضافه کردن ویژگیهای جدیدی مانند متنباز شدن الگوریتمها برای افزایش اعتماد، شکست دادن رباتهای اسپم و احراز هویت همه انسانها به توییتر این پلتفرم را بیش از پیش ارتقا دهم.
متن کلیدی در اظهارات مدیرعامل تسلا این است: «تأیید هویت همه انسانها». این عبارت در واقع میتواند معانی زیادی داشته باشد، همان هدفی را بیان میکند که ماسک از ابتدا در ذهن داشته است. این موضوع مرا به یاد پل گراهام میاندازد. گراهام بنیانگذار Y Combinator است و در سال ۲۰۰۹ مقالهای بسیار کوتاه با عنوان «چرا توییتر اهمیت زیادی دارد» نوشت. در ادامه ترجمه بخش مهمی از آن مقاله را مشاهده میکنید:
دلیل اهمیت بسیار زیاد توییتر این است که این پیامرسان پروتکلی جدید محسوب میشود که در آن گیرندهها را مشخص نمیکنید. پروتکلهای جدید نادر هستند. یا به طور دقیقتر، پروتکلهای جدیدی که موفق میشوند، نادر هستند. تنها تعداد انگشتشماری از پروتکلها به طور رایج استفاده میشوند: TCP/IP (اینترنت)، SMTP (ایمیل)، HTTP (وب) و غیره. بنابراین، هر پروتکل جدیدی اهمیت زیادی دارد، اما توییتر پروتکلی متعلق به شرکتی خصوصی است که موضوعی نادر به حساب میآید. جالب اینجاست که کُندی بنیانگذاران توییتر در کسب درآمد از آن، ممکن است در درازمدت به مزیت تبدیل شود. از آنجایی که آنها سعی نکردهاند آن را به طور کامل کنترل کنند، توییتر برای همه همان حس پروتکلهای قبلی را داشته و فراموش میکنیم که متعلق به شرکتی خصوصی است. این موضوع به گسترش توییتر کمک کرده است.
با توجه به متن بالا، این موضوع که در توییتر میتوانید سوابق عمومی با پیامهای مرتبط با حسابها را مشاهده کنید و خود پیامها دارای سوابق هستند؛ پس میتوان گفت که دیگران به راحتی میتوانند به آنها اشاره کنند. چنین عملکردی، قلب پروتکلی ارتباطی است. پروتکلهای ارتباطی زمانی به بهترین شکل کار میکنند که بتوانید صحت و اصالت فرستندهی پیام را تایید کنید. به همین دلیل است که اسپمهای ایمیلی و تلفنی پروتکلهای قبلی را به خطر انداختهاند. تلفنها تقریبا بیاستفاده شدهاند، اما ایمیل توانست بازیابی شود. رباتها کنترل این سیستمها را به دست گرفتهاند، موضوعی که حداقل ایلان ماسک در توییتر نگران آن است.
چنین مسائلی در مقاطعی برای اپل (از همین رو موفقیت iMessage) و فیسبوک که قبلا میخواست از سرویس ایمیلی خود برای حل این مشکل استفاده کند، رخ داده است. توییتر، به عنوان رکوردی عمومی، راهی بالقوه و آسان برای تایید هویت افراد ارائه میدهد. برای مثال اغلب میبینید که افراد از آن به شیوهای مانند توییت زیر استفاده میکنند:
طبق توییت بالا فردی که در سرویسی به نام Mirror حسابی ایجاد کرده، توانسته آن حساب را با هویت توییترش مرتبط کند. با اینکه چنین کاری هنوز تایید نمیکند که هیچکدام از این حسابها در دنیای واقعی به آن فرد مرتبط هستند، اما گام مثبتی در جهت تایید هویت اوست.
در دل این موضوع، تایید هویتی نهفته است که ماسک دربارهاش صحبت میکند. اگر افراد بتوانند حسابهای توییتر خود را به انسانی واقعی مرتبط کنند، آنگاه با استفاده از دفتر کل عمومی توییتر، میتوان به کمک حساب توییتر، فرد پشت آن را به انواع دیگر حسابها مرتبط کرد. اگر بتوانید این کار را انجام دهید، میتوانید از تمام مزایای وب ۳ در زمینه شناسایی هویت بهرهمند شوید و همچنین لایهای امنیتی را برای انواع روشهای شناسایی دیگر فراهم کنید.
البته قطعاً بسیاری از افراد ممکن است چنین امکانی را نخواهند، اما ما در این مقاله تنها قصد داشتیم تا به پتانسیلی بود که ذاتا در ماهیت توییتر وجود دارد، اشاره کنیم. توییتر هماکنون برای چنین مصارفی استفاده قرار میشود، اما میتوان تصور کرد که با ترکیب آن با سایر فناوریهای شبیه بلاک چین، به قابلیتهای بسیار بیشتری مجهز خواهد شد. آیا توییتر بهترین راه برای دستیابی به تمام این موارد است؟ آیا جامعه کاربری این پلتفرم به آن برای موفقیت رد چنین مسیر کمک خواهد کرد؟
شبنم توایی
علاقه زیادی به حوزه فناوری و فین تک دارم، درباره ارزهای دیجیتال، بلاک چین، هوش مصنوعی، وب ۳ و سایر موضوعات مرتبط با فناوری مینویسمو تحقیق میکنم.
عاشق سفر و عکاسی هستمو اوقات فراغتم را با کشف جاذبهها و ثبت لحظات زیبا سپری میکنم.
بزرگترین هدفم تو زندگی یاد گرفتنه و لذت میبرم از اینکه یادگرفتههامو دانش و تجربهام را با دیگران به اشتراک بگذارم و از اونها هم یاد بگیرم.